نامه ای از معلم شهید؛
نوید شاهد - شهید "غلامحسین رحمانی" در آخرین نامه ای که برای همسرش نوشته است بیان می کند: « همسرم زندگی یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد. اگر من داوطلب به جبهه برای حق و اسلام عازم شدم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد. به هر حال از این که تو و فرزندانم را تنها گذاشتم ان شاءالله مرا ببخشید، چون ایمان دارم که نگهدار ما خداوند است.»

به گزارش نوید شاهد گلستان؛ شهید غلامحسین رحمانی، دهم شهریور ۱۳۳۸ در شهرستان علی آبادکتول به دنیا آمد. پدرش حسین، کشاورز بود و مادرش قربان گل نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود. سال ۱۳۵۸ ازدواج و صاحب یک پسر و سه دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. نهم بهمن ۱۳۶۵ با سمت فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، پا و سینه، شهید شد. مزار او در گلزارشهدای امامزاده روستای الازمن تابعه زادگاهش قرار دارد. او را حسن نیز می‌نامیدند.

سث

نامه ای از شهید رحمانی


‌در آخرین نامه به خانواده اش نوشت: «همسرم زندگی یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد. اگر من داوطلب به جبهه برای حق و اسلام عازم شدم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد. به هر حال از این که تو را و فرزندانم را تنها گذاشتم ان شاءالله مرا ببخشید، چون ایمان دارم که نگهدار ما خداوند است. چون خدا را قادر مطلق می‌دانیم پس نگران نباش. امیدوارم اگر من سعادت به سوی لقاءالله را پیدا کردم بعد از من بچه‌ها را خیلی خوب تربیت کنی و از تو خواهش می‌کنم برایم گریه نکنی بلکه خوشحال باشی که همسر تو یک لبیک گوی حسین زمانه است.

سث

اکنون وقت انجام وعده‌هایی که من به خود داده‌ام فرارسیده است. با پیام حسین زمان، خمینی کبیر دیگر نتوانستم طاقت بیاورم و برای احیای اسلام عزیز و انجام وعده خود داوطلبانه به جبهه رفتم. خداوند تبارک و تعالی این خدمت ناچیز را از ما قبول نماید».

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده