روایتی از یک بانوی جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- "فریده رشیدی زاده" در روایتی می گوید:«می دانستیم آژیر قرمز یعنی بمباران و این را با تمام وجود درک کرده بودیم. چرا که تجربه ی چند ساله ی مردم کرمانشاه بود اما نمی دانستیم چه سرنوشتی در انتظار ماست.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ وقتی رژیم بعثی عراق نمی توانست اهداف خود را در مناطق نظامی جنگ علیه ایران پیش ببرد دست به بمباران مناطق مسکونی و غیر نظامی می زد چرا که فکر می کرد می تواند قدرت نظامی و قوت ایستادگی ایران را به زانو در می آورد. اینگونه بمباران ها در شهرهای ایران بسیار تکرار شد و عده زیادی از مردم به خاک و خون کشیده شدند.

مطلب پیش رو روایتی خواندنی از "فریده رشیدی زاده" یک بانوی جانباز جنگ تحمیلی است که در حمله هوایی دشمن به مناطق مسکونی به درجه جانبازی رسیده است، که در ادامه می خوانید:

نمی دانستیم چه سرنوشتی در انتظار ماست


دوم آذر ماه سال 1365 مدرسه رشیدی پر از دختر بچه های شاد و پر انرژی بود. بچه ها به تنها چیزی که فکر نمی کردند، جنگ بود. از بلندگوی مدرسه آژیر قرمز پخش شد و صدای خانم ناظم که هراسان فریاد می زد:" بچه ها! به پناهگاه برید. بچه ها! پناه بگیرید..." در مدرسه باز بود. به همراه تعدادی از دخترها از مدرسه خارج شدیم و به طرف خانه هایمان دویدیم. می دانستیم آژیر قرمز یعنی بمباران و این را با تمام وجود درک کرده بودیم. چرا که تجربه ی چند ساله ی مردم کرمانشاه بود نمی دانستیم چه سرنوشتی در انتظار ماست؟ همچنان می دویدیم صدای هواپیما ها به گوش می رسید و من هنوز به خانه نرسیده بودم. مغازه ای باز بود من و چند دختر بچه ی دیگر هراسان به آنجا پناه بردیم.

برای یک لحظه جلوی چشمم سیاهی رفت و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم در زیر پله های بیمارستان طالقانی روی پتویی قرارداشتم. هر کجا را نگاه می کردم بچه هایی را می دیدم که در اثر بمباران مجروح شده بودند. از ناحیه ی کمر و نخاع آسیب دیده بودم و پزشکان برای درمان مرا به تهران اعزام کردند در آنجا تحت عمل جراحی قرار گرفتم و به لطف خدا و با تلاش پزشکان، عمل جراحی با موفقیت انجام شد و من از قطع نخاع نجات یافتم.
انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده