شهید امیرحسین صاحب هنر اول فروردین ماه 1346 در کاشان به دنیا آمد .پدرش کفاش بود و مادرش خانه دار .وارد مقطع تحصیلی راهنمایی شد .در عملیات الی بیت المقدس عکس از وی در حالی که اسلحه ای با عکس امام بر روزنه دید آن ،در دست داشت ،با سربند یا قمر بنی هاشم بر پیشانی ، چفیه ای بر گردن و دستی بر چانه و حالت تفکر از وی ثبت شد، 27مرداد 1361 در شرق بصره به خون تپید و به فیض شهادت نائل گشت .مفقود الجسد بود تا اینکه در پی تفحص و شناسایی پیکر مطهرش سوم خردادماه 1380 در کاشان تشییع و در گلزار شهدای دارالسلام به خاک سپرده شد.

تصویری ماندگار از شهید امیرحسین صاحب هنر

یکی از شهدای کاشانی عملیات رمضان

شهید امیرحسین صاحب هنر اول فروردین ماه 1346 در کاشان به دنیا آمد.پدرش کفاش بود و مادرش خانه دار .وارد مقطع تحصیلی راهنمایی شد .دوران نوجوانی وی مصادف با اوج مبارزات انقلاب بود .با توزیع اعلامیه ها و عکس امام خمینی (ره) همراه مردم در مبارزات شد.دل باخته به مهر امام خمینی بود و این گونه به سرعت مسیر رشد و تعالی را پیمود و لحظه به لحظه به کمال مقربتر شد.

اهل قرائت و تلاوت قرآن بود. از هر فرصتی برای حفظ سوره های قرآن استفاده می کرد. ریشه های اعتقادی امیرحسین، قرآنی بود. دنبال کسب هنر خوشنویسی و نقاشی بود .تصویر امام موضوع اکثر نقاشیهایش بود ، خط هم که می نوشت همه اش شعارهای انقلابی و جملات معنوی بود.

با شروع جنگ تحمیلی قصد عزیمت به جبهه کرد و بعد از کسب اجازه مادر ، بلافاصله رفت ، شیرینی خرید ، برگشت و گفت : «شیرینی اجازه جبهه است»

از سپاه عازم جبهه شد . علاوه بر سلاح ، قلم نیز به دست گرفت و به خطاطی و نقاشی در جبهه ها پرداخت .تابلوهای زیبایی نوشته و در جاده های مناطق عملیاتی نصب می کرد.ابتکارات زیادی داشت از جمله : ترسیم تصویر امام روی تانکرهای نفت جزیره لاوان و نوشتن عبارت زیبای سقای دشت کربلا روی تانکر های آب . عضو واحد تبلیغات تیپ المهدی بود و بیشترین فعالیتهای فرهنگی وی در هنگام عملیاتهای فتح المبین و رمضان انجام شد.

در عملیات الی بیت المقدس عکس از وی در حالی که اسلحه ای با عکس امام بر روزنه دید آن ،در دست داشت ،با سربند یا قمر بنی هاشم بر پیشانی ، چفیه ای بر گردن و دستی بر چانه و حالت تفکر از وی ثبت شد .

عکسی که کمتر کسی آن را ندیده است و بیانگر این معناست جوانان مومن و متدین بسیجی ، با تعقل و تفکر و بر اساس ارزشها و اندیشه های ناب اسلامی ، جهاد در راه خدا را در سایه توسل به ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام و پیروی از ولایت فقیه انتخاب کردند.

امیرحسین در جبهه های مختلفی جنگید .در عملیات رمضان بار دیگر سلاح به دست گرفت و به مصاف تانکهای دشمن رفت .27 مرداد 1361 در شرق بصره به خون تپید و به فیض شهادت نائل گشت .مفقود الجسد بود تا اینکه در پی تفحص و شناسایی پیکر مطهرش سوم خردادماه 1380 در کاشان تشییع و در گلزار شهدای دارالسلام به خاک سپرده شد.


متن وصیتنامه شهید امیرحسین صاحب هنر

«بسمه تعالی»

وَ اعْتَصِمُوا بحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا

سلام به روان پاک شهدای کربلای حسین (ع) که عاشقانه بدنبال معشوق خویش رفتند و سلام بر شهدای کربلای ایران که عاشورائی دوباره در این سرزمین آفریدند و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی که با زبان گویایش و با ایمان پر اخلاصش و با رهبری علی گونه اش و .... به ما جانی تازه بخشید و ما ملت را از خواب غفلت بیدار کرد.

حال در این میان وظیفه ما امت چیست ؟! در میان دریایی از خون شهداء ، در مقابل آن دشمنان اسلام که مشاهده میکنیم ،خونخواران را هم مشاهده میکنیم و ... آیا یاران را بکشند سکوت کنیم ؟! آیا بهشتی را بکشند سکوت کنیم ؟! آیا رجائی و باهنر را بکشند سکوت کنیم ؟! یا حرکت نکنیم و آیا صدوقی و دستغیب و مدنی را در محراب بکشند سکوت کنیم ،تا دشمنان خون این عزیزان را پایمال کنند و یا حرکت نکنیم و یا دشمنان را در این دریای خروشان غرق کنیم ای برادر و ای خواهری که این وصیتنامه را میشنوی یا میخوانی نظر شما چیست؟

آیا سکوت کنیم تا دشمنان شهرهای ما را بمباران کنند ؛ یاران امام را ترور کنند ؛ قدس عزیز را از ما بگیرند ؛ راه کربلا را ببندند و مردم بیگناه را قتل عام کنند و بنظر من تنها راه مبارزه با آنها طبق آیه (وَ اعْتَصِمُوا بحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا) است.

شما در کجای جهان سراغ دارید که بچه های کوچک ما همچون علی اصغر در میدان نبرد حاضر شوند و برای شهادت از یکدیگر سبقت بگیرند و شما کجا سراغ دارید که کودک 13 ساله با نارنجک به زیر تانک دشمن برود دشمن را نابود کند. آری تمام اینها از آیــه « وَ اعْتَصِمُوا بحَبْلِ اللَّهِ » سرچشمه میگیرد و آنوقت امـام عزیزمان می فرماید: میبینم که ملت الهی شده و شما الهی شده اید و چون الهی هستید پس لحظه ای از خدا غافل نشوید که اگر غافل شدید شکستی سخت در پیش دارید.

حال که در آخرین لحظات عمرم با چشمانی پر از شوق شهادت وصیت نامه مینویسم از شما ملت به عنوان یک فرزند کوچک شما خواسته هائی دارم که برادرم و خواهرم به بزرگواری خودت به آن عمل کن:

1- در شهرهای اطراف که بودم و همچنین در شهر کاشان تبلیغات برای جمهوری اسلامی را کم  می دیدم . چرا هنوز دیوارهای شهر که هر جای آن از خون شهیدی رنگین است خالی میباشد؟! چرا شماها سخنان امام را نمی نویسید؟! چرا کوچه ها از سخنان امام و از عکس شهدا خالی است ؟!مسئولیت شما سنگین است و باید این مسئولیت را به نحو احسن انجام دهید و نگذارید که دشمنان ما سوء استفاده نمایند و از واحدهای فرهنگی سپاه و جهاد و ارگانهای دیگر تقاضا مینمایم بعنوان یک برادر کوچکتر سخنم را گوش بگیرند و در ماه یا در هفته همیشه یک روز را بعنوان تبلیغات در شهر اعلام کنید و از مردم تقاضا کنید که با رنگ زدن شهر حال تازه ای به شهر بدهند و چشم دشمنان اسلام را کور و روح شهدا را با این عمل خود شاد کنند.

2- من عاجزانه از برادران نقاش و خطاط میخواهم که در این موقعیت حساس وظیفه سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند و با ارگانهای انقلاب اسلامی کارهای خود را هماهنگ کنند و بعد به شهرهای دور و عقب مانده هجرت کنند و دین خود را به این انقلاب اداء نمایند.

3- اگر چه سخنانم طولانی شد اما حرفها زیاد است و من از روی دلسوزی به جامعه اینها را مینویسم و از شما میخواهم که هیچوقت امام را تنها نگذارید و از پشتیبانی روحانیت اسلام دست برندارید که به والله مسئولید.         .

4- شما ملت باید یار و یاور سپاه این ارگان انقلابی باشید و نگذارید که دشمنان اسلام به این ارگان لطمه ای        وارد آورند و جلو شایعات دشمن را بگیرید و گوش بفرمان امام باشید و در جهاد سازندگی شرکت کنید و چشم دشمنان را کور نمائید .

5- امیدوارم که در تمام مراسمهای نماز جمعه، تشییع جنازه شهدا و تظاهرات شرکت کنید و با شعارهای محکم الله اکبر و لا اله الا الله و مرگ بر آمریکا مشتهای خود را گره کنید و هرگز این مشتهای الهی را جز بسوی آمریکا، شوروی و نوچه های آنها در شهرها و در جاهای دیگر باز نکنید و همیشه شعار محکم مرگ بر آمریکا را تکرار کننید و از خشم آمریکا نترسید و همیشه در دلهایتان و در شعارهایتان (خدایا ! خدایا ! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار) را فراموش نکنید.

6- و تو ای مادر مهربانم و پدر بزرگوارم !

مادر مهربانم ! میدانم تو میخواستی در شب دامادیم رویم را ببوسی و تمام مادران یک چنین روزی را منتظر بودند، حال بیا و با آن روح الهی خویش و با آن چهره انقلابی روی جنازه ام را ببوس و هرگز گریه تأثر مریز که دشمنان اسلام را شاد  کرده ای. مقابل مردم قرار بگیر و برای آنها صحبت کن و راه ما را برای مردم بیان نما که تو رسالت زینب گونه ای داری و اگر انجام دادی زینبی عمل کردی وگرنه یزیدی هستی.

و تو ای پدرم ! هرگز دست از اسلام و قرآن و امام امت و روحانیت برمدارید و اگر برداشتید سیلی محکمی به صورت خود زده اید که دیگر جبران آن ممکن نیست .

و شما ای خواهرانم! شما هم به وصیت های من عمل کنید و از تبلیغات اسلام دست برندارید موفق باشید و من از اینجا لازم میدانم که از برادران محبوب کمال تشکر را بکنم که بنده را به شهرهای دیگر هدایت نمودند تا در  آنجاها تبلیغات اسلامی بکنند.

7- از شما ملت ، از سپاه و از جهاد و ارگانهای دیگر ، از امام جمعه عزیز و از روحانیت تشکر لازم را میکنم که کارهای خودتان را به خوبی انجام دادید و یک صحبت کوچکی با برادران پاسدار دارم که تو ای برادر مبارز و با ایمان پاسدار در تمام حرکاتتان خدا را در نظر بگیرید ؛ در ایمانتان خلوص ، در عملتان پاکی  و در صحبتتان حق را فراموش نکنید و من از اینجا دست یکایک شما پاسداران عزیز را از صمیم دل میبوسم و در بهشت منتظر یکایک شمایم چون عاقبت باید رفت چه بهتر انسان با مرگ سرخ از دنیا برود.

مرگ با عزت اگر خونین است                             بهتر از زندگی ننگین است.

به یاد تمامی شهیدان اسلام

تیپ المهدی، 25 ماه رمضان،

امیر حسین صاحب هنر

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

والسلام علی عباد الله الصالحین

امام خمینی: شهادت بک رستگاری بزرگ است.

25/مرداد/1361

شلمچه

 

 

 

 

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده