مروری بر زندگی نامه فرمانده انقلابی شهید علی اصغر معطری
يکشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۲
همرزمان، او را مهره مهم در انقلاب و اجتماع می دانستند. او دوستانش را به فکر کردن و عمل کردن به دستورات اسلام دعوت می کرد و می گفت: کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید و در مورد تعالیم اسلام تفکرکنید و عمل کنید.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید علی اصغر معطری، فرزند حسین در بیست و پنجم اردیبهشت ماه سال 1333 در شهرستان کرمانشاه به دنیا آمد.
از همان کودکی از هوش بالایی برخوردار و دارای سیمای نورانی و معصوم و نیز بسیار صبور بود. جهت فراگیری قرآن به مکتب خانه می رفت و در محافل و جلسات قرآن شرکت می کرد. دوره ابتدایی را در دبستان فروغی شهرستان کرمانشاه گذراند. در مراسم صبحگاه مدرسه قرآن می خواند و در تشکیل کلاس های قرآنی در مدرسه فعالیت داشت.
دوره راهنمایی را در مدرسه بو علی و دوره متوسطه را در دبیرستان های کزازی و رازی گذراند. او ضمن تحصیل به ورزش می پرداخت. در کارها به والدینش کمک می کرد.مدتی به فراگیری دروس طلبگی در مسجد حاج شهباز خان مشغول بود.
*خصوصیات اخلاقی شهید
او از دروغ گفتن، غیبت کردن و تهمت زدن متنفر بود و سعی در اصلاح کسانی داشت که مرتکب این کارها می شدند و دوستان خود را به خواندن قرآن، عبادت، پرهیز از گناه، غیبت و دروغگویی و دل نبستن به مال دنیا توصیه می کرد. به مسایل معنوی و ورزش باستانی علاقه داشت و به کودکان محبت می کرد و با هر شخصی در خور فهمش صحبت می کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به تشکل های انقلابی پیوست و شب ها در کوی و برزن گشت می داد و بعد از مدتی عضو کمیته انقلاب اسلامی و سپس عضو گروه ضربت شد و جهت درمان معتادین به مواد مخدر در زندان همکاری داشت. او حتی در زمان استراحت هم از افراد مفسد بازجویی به عمل می آورد و آن ها را ارشاد و هدایت و اگر قابل اصلاح نبودند، آنان را به دست قانون می سپرد.
درسال 1357 با خانم رفعت السادات حائری زاده ازدواج کرد که حاصل شش سال زندگی مشترک آنها یک فرزند دختر می باشد.
با اینکه در سپاه پاسداران به حفاظت از حریم دین و اسلام می پرداخت، هیچ گاه از کسب کمالات، علم و تقوی و پرهیزگاری دست برنمی داشت. با توجه به ارادتش به اهل بیت ( ع ) شهید می گفت: خدمت گزاری به سادات و احترام به آنها باعث می شود که خداوند انسان را مورد لطف و آمرزش خود قرار دهد.
آموزش صحیح به فرزند را لازم و ضروری می دانست تا فرزندش برای جامعه مفید باشد و نسل آینده را با علم، تقوی و پرهیزگاری راهنمایی کند. توصیه او به همسرش حجب و حیا، پاکدامنی، پرهیز از دروغگویی و غیبت کردن، صداقت، ایمان، تقوی، مطالعه و تربیت صحیح فرزند بود.
*نظر شهید در مورد جنگ
او نظرش این بود که تا آخرین قطره خون باید جنگید تا اسلام حفظ شود و برای رسیدن به اهداف عالی انقلاب باید دشمنان را نابود کرد.
جهت دفاع از انقلاب، اسلام، میهن و ناموس مردم عازم جبهه شد. در عملیات های مختلفی شرکت کرد. به خاطر تسلط و اطلاعات او از سلاح ها به خصوص مینی کاتیوشا او را مهندس خطاب می کردند و در پشت جبهه نیز جهت جذب نیرو فعالیت می کرد.
*خاطرات شهید از زبان همرزمش " عبدالحسین تاجدینی"
شهید بسیار معتقد به نماز اول وقت بود و می گفت: هنگامی که برادران مشغول کارهای تداراکات جبهه بودند، به آن ها می گفت: من به عنوان یک برادر کوچک و نه به عنوان فرمانده به شما می گویم که هیچ چیز بالاتر از نماز نیست، پس موقع نماز کارها را رها کنید.
سال 1361 یک گروه از برادران بسیج از کنگاور عازم جبهه بودند و شهید معطری هنگام بدرقه آن ها در رابطه با جنگ و جهاد در راه خدا برایشان سخنرانی کرد و از آن جا که به مسایل دینی کاملا" آشنایی داشت، همه مجذوب سخنان او می شدند. خود شخصا" حضور داشتم و شاهد بودم که بعد از سخنرانی او، 16 نفر دیگر چنان تحت تأثیر قرار گرفته بودند که همان لحظه به جمع راهیان جبهه پیوستند و عازم جبهه جنگ شدند.
دوستان و همرزمان، او را مهره مهم در انقلاب و اجتماع می دانستند. هرگز عصبانی نمی شد. در صورتی که اتفاق می افتاد و عصبانی می شد به ذکر خداوند مشغول می شد و یا با قدم زدن سعی بر رفع عصبانیت خود داشت.
او دوستانش را به فکر کردن و عمل کردن به دستورات اسلام دعوت می کرد و می گفت: کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید و در مورد تعالیم اسلام تفکرکنید و عمل کنید.
شهید در تاریخ 10 بهمن ماه 1363 در حالی که در مغازه پدرش و کنار او نشسته بود، فردی منافق وارد آن جا می شود و به سر و بعد هم به صورت و پای پدرش شلیک می کند و به خاطر اصابت گلوله به سر در کنار پدرش به شهادت می رسد.
پیکر مطهر شهید پس از تشییع در مزار شهدای کرمانشاه به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
از همان کودکی از هوش بالایی برخوردار و دارای سیمای نورانی و معصوم و نیز بسیار صبور بود. جهت فراگیری قرآن به مکتب خانه می رفت و در محافل و جلسات قرآن شرکت می کرد. دوره ابتدایی را در دبستان فروغی شهرستان کرمانشاه گذراند. در مراسم صبحگاه مدرسه قرآن می خواند و در تشکیل کلاس های قرآنی در مدرسه فعالیت داشت.
دوره راهنمایی را در مدرسه بو علی و دوره متوسطه را در دبیرستان های کزازی و رازی گذراند. او ضمن تحصیل به ورزش می پرداخت. در کارها به والدینش کمک می کرد.مدتی به فراگیری دروس طلبگی در مسجد حاج شهباز خان مشغول بود.
*خصوصیات اخلاقی شهید
او از دروغ گفتن، غیبت کردن و تهمت زدن متنفر بود و سعی در اصلاح کسانی داشت که مرتکب این کارها می شدند و دوستان خود را به خواندن قرآن، عبادت، پرهیز از گناه، غیبت و دروغگویی و دل نبستن به مال دنیا توصیه می کرد. به مسایل معنوی و ورزش باستانی علاقه داشت و به کودکان محبت می کرد و با هر شخصی در خور فهمش صحبت می کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی به تشکل های انقلابی پیوست و شب ها در کوی و برزن گشت می داد و بعد از مدتی عضو کمیته انقلاب اسلامی و سپس عضو گروه ضربت شد و جهت درمان معتادین به مواد مخدر در زندان همکاری داشت. او حتی در زمان استراحت هم از افراد مفسد بازجویی به عمل می آورد و آن ها را ارشاد و هدایت و اگر قابل اصلاح نبودند، آنان را به دست قانون می سپرد.
درسال 1357 با خانم رفعت السادات حائری زاده ازدواج کرد که حاصل شش سال زندگی مشترک آنها یک فرزند دختر می باشد.
با اینکه در سپاه پاسداران به حفاظت از حریم دین و اسلام می پرداخت، هیچ گاه از کسب کمالات، علم و تقوی و پرهیزگاری دست برنمی داشت. با توجه به ارادتش به اهل بیت ( ع ) شهید می گفت: خدمت گزاری به سادات و احترام به آنها باعث می شود که خداوند انسان را مورد لطف و آمرزش خود قرار دهد.
آموزش صحیح به فرزند را لازم و ضروری می دانست تا فرزندش برای جامعه مفید باشد و نسل آینده را با علم، تقوی و پرهیزگاری راهنمایی کند. توصیه او به همسرش حجب و حیا، پاکدامنی، پرهیز از دروغگویی و غیبت کردن، صداقت، ایمان، تقوی، مطالعه و تربیت صحیح فرزند بود.
*نظر شهید در مورد جنگ
او نظرش این بود که تا آخرین قطره خون باید جنگید تا اسلام حفظ شود و برای رسیدن به اهداف عالی انقلاب باید دشمنان را نابود کرد.
جهت دفاع از انقلاب، اسلام، میهن و ناموس مردم عازم جبهه شد. در عملیات های مختلفی شرکت کرد. به خاطر تسلط و اطلاعات او از سلاح ها به خصوص مینی کاتیوشا او را مهندس خطاب می کردند و در پشت جبهه نیز جهت جذب نیرو فعالیت می کرد.
*خاطرات شهید از زبان همرزمش " عبدالحسین تاجدینی"
شهید بسیار معتقد به نماز اول وقت بود و می گفت: هنگامی که برادران مشغول کارهای تداراکات جبهه بودند، به آن ها می گفت: من به عنوان یک برادر کوچک و نه به عنوان فرمانده به شما می گویم که هیچ چیز بالاتر از نماز نیست، پس موقع نماز کارها را رها کنید.
سال 1361 یک گروه از برادران بسیج از کنگاور عازم جبهه بودند و شهید معطری هنگام بدرقه آن ها در رابطه با جنگ و جهاد در راه خدا برایشان سخنرانی کرد و از آن جا که به مسایل دینی کاملا" آشنایی داشت، همه مجذوب سخنان او می شدند. خود شخصا" حضور داشتم و شاهد بودم که بعد از سخنرانی او، 16 نفر دیگر چنان تحت تأثیر قرار گرفته بودند که همان لحظه به جمع راهیان جبهه پیوستند و عازم جبهه جنگ شدند.
دوستان و همرزمان، او را مهره مهم در انقلاب و اجتماع می دانستند. هرگز عصبانی نمی شد. در صورتی که اتفاق می افتاد و عصبانی می شد به ذکر خداوند مشغول می شد و یا با قدم زدن سعی بر رفع عصبانیت خود داشت.
او دوستانش را به فکر کردن و عمل کردن به دستورات اسلام دعوت می کرد و می گفت: کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید و در مورد تعالیم اسلام تفکرکنید و عمل کنید.
شهید در تاریخ 10 بهمن ماه 1363 در حالی که در مغازه پدرش و کنار او نشسته بود، فردی منافق وارد آن جا می شود و به سر و بعد هم به صورت و پای پدرش شلیک می کند و به خاطر اصابت گلوله به سر در کنار پدرش به شهادت می رسد.
پیکر مطهر شهید پس از تشییع در مزار شهدای کرمانشاه به خاک سپرده شد.
انتهای پیام
نظر شما
