کد خبر : ۴۰۵۴۰۸
۱۳:۱۳

۱۳۹۶/۰۴/۱۲
شهدای تیرماه

مختصری از زندگینامه معلم اخلاق و قرآن شهيد سيد قاسم مهريان

برادر شهيد سيد قاسم مهريان در سال 1336 در يك خانواده بسيار مذهبي و فقير چشم به جهان گشود و تا كلاس پنجم ابتدائي را در خانه آموخت و سپس تا كلاس نهم نظام قديم درس خواند و بلافاصله به علت فقر خانوادگي راهي دانشسراي عشايري شد.



نام شهید : سيد قاسم

نام پدر : موسى

تاریخ تولد : 1337

محل تولد : مهریان

تاریخ شهادت : 66/4/6

محل شهادت :شلمچه

زیارتگاه : روستای من گودرز

 

زندگينامه

برادر شهيد سيد قاسم مهريان در سال 1336 در يك خانواده بسيار مذهبي و فقير چشم به جهان گشود و تا كلاس پنجم ابتدائي را در خانه آموخت و سپس تا كلاس نهم نظام قديم درس خواند و بلافاصله به علت فقر خانوادگي راهي دانشسراي عشايري و سپس به مدت 15 سال شغل مقدس معلمي را در نقاطي محروم از جمله كردستان ـ كرمان ـ فارس ـ ادامه داد و در تيرماه سال 1366 در جنگ حق عليه باطل در يكي از جبهه هاي جنوب اهواز هنگامي كه چند نفر از همسنگرانش به شهادت مي رسند طاقتش طاق مي شود و با آرپي جي به بعثيون حمله مي كند و به فيض شهادت نائل مي شود و در يكي از روستاهاي ممسني بنام منگودرز رستم به خاك سپرده مي شود.

خصوصيات فردي شهيد:

 فداكاري، شجاعت، گذشت و شهامت فراوان، ساده زيستن و عدم توجه به ماديات از خصوصيات بارز اين شهيد بزرگوار است و ايشان واقعاً هم فداكار بودند و هم دلير و صبور، مدافع مظلوم و ضد ظالم و چه خوب گفته است خودس «آري در من عشق عجب چابك سواراني دارد وارسته اند و خستگي ناپذير دليرند و حق پرست، پرخروشند همچون صاعقه در مقابل ظلم و ظالم و پر مهر و عطوفتند. در مقابل مظلوم».

خصوصيات مذهبي شهيد:

چنانچه از متن وصيت نامه ايشان پيداست اين برادر شهيد نسبت به ائمه اطهار و امام امت (خميني كبير) ارادتي خاص داشتند و با وجود اينكه فقط 9 كلاس سواد داشتند و يك علم دوره ابتدايي بودند و لي هرگاه در مباحثه هاي عبادي ـ سياسي بخصوص با مخالفين سياسي انقلاب اسلامي لب به سخن مي گشود انسان احساس مي كرد كه وي فارغ التحصيل يكي از برجسته ترين دانشگاههاست

 

وصيتنامه

 متن وصيتنامه حقير سيد قاسم مهريان به ياد مهاجرين حبشه و انصاف نجاشي به ياد حرمان رهروان اوليه اسلام ، به ياد شعب ابي طالب و شيران ساكنينش به ياد ايثارگر فرزند شايسته بشريت آنگاه كه بشر خطر به جان خريد و باعث نجات عمويش گرديد به ياد صف شكنان احد ، به ياد لحظه تنهايي علي (ع) هنگام دفن رسول اكرم . به ياد بيست و پنج سال سكوت پيروزي آفرين علي به ياد بي ياوري حسن و به ياد خروش حسين آنگاه كه سكان سفينه نجات در دست دارد . به ياد حق پرستان همراه وي به ياد آن بزرگ بانوي اسلام كه مكمل قيام برادرش آنگاه كه در بزم و محفل يزيد لب به سخن گشود . به ياد يتيمان به اسارت گرفته برادرش حسين و به ياد بلا از جان خريداران طريق حق .

آري ما وارث اين يادها هستيم و موظف و مصمم و جان بركف جهت حفظ ارزشهاي بجا مانده از پويندگان شريعت و سنت خدا كه اكنون بعد از قرنهاي متمادي خداي عزوجل بر ما منت نهاد و ما را از گمراهي و ضلالت آشكار رهيده و طلوع فجر از مقدم خير و پربركت حضرت آيت الله خميني در ايران ساطع گرديده جماعتي ز انفاس خويش چنگ به ريسمان خدا زدند و بلبل انسانيت بر شاخسار گل محمدي نغمه داوودي خواند و ملاك را غرق در وجد و سماع كرد . چه مبارك سحري و چه فرخنده ايامي كه دلها دلالت خير شدند و اهدنا الصراط المستقيم كه قبل از انقلاب اگر بود كلامي بود ،اكنون به معنا پيوست و گلدسته هاي مساجد كه جاي جغد و بوم شده بود بار ديگر منزلگه بلالها گرديد ايران كه مدرسه خودفروختگي مشتي اوباش و اراذل بود مدرسه عشق به حسين گرديد . آن هم عشقي حصارشكن كه عالم ملكوت شايد از فيض شاگرديش محروم هستند و بر اين حرمان انگشت به دندان مي گيرند . در من عشق عجب چابك سواراني دارد وارسته اند و خستگي ناپذيرند . دليرند و حق پرست و پرخروشند همچون صاعقه در مقابل ظلم و ظالم و پر مهر و عطوفتند در مقابل مظلوم . به هر حال قلم بشكند و دست كرخ شود اگر مدعي است كه در قالب جمله و كلمه بتواند بيان كند حكايت اين قوم را راستي چه خبر است . مگر ظهور مهدي نزديك است كه ملت ايران ناگهان شرافت اسلامي خود را باز يافت و بر حراستش حاضر به پرداخت هرگونه خسارتي است پس اي قلم از كار بايست كه خواست خدا چيز ديگري است و هدايت اين ملت دست خدا است . حضور رهبرم كه دين و عبادت منهاي عشق به او را هيچ مي دانم سلام عرض مي كنم . سلامي به گرمي آفتاب و به صف و زيبندگي مهتاب گرم ، گرم همچون خاك تفتيده خوزستان . سلامي به گرمي آفتاب گرم همچون خاك تفتيده خوزستان سلامي به رسايي بانگ حق . برادران و خواهران هرچند دنيا تلون دارد و زيب حظش ممانعت از پذيرش حق مي كند . اما ديگر آن پيمانه بشكست مكان در لامكان طي شد و آن اژدهاي جنگ تحميلي براي ما نزول رحمت گرديد . عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد و جنگ تجلي گاه حق گرديد و مدرسه عشق زنگش به نوا درآمد و استاد منتظر مقدم هر محزون شرگويي از سر رحم قرعه به نام من ديوانه زده اند و متصدي را بر كرسي عشق جاي دادند و اينك ماييم و شيوايي عشق . بگذار ريگان و بگين و شوروي و ... ملت ايران است و اينها محكوم دادگاه عشق هستند چون منكر عشق هستند و مرگ آنها مايه نزول رحمت بر جهان بشريت است من مي دانم در پرتو عنايات خداوند منان و رهبري رهبر عاليقدر اسلام حضرت امام خميني و قائم مقام رهبري حضرت آيت الله منتظري و ايستادگي ملت معزز ايران كشتي نجات بشريت به ساحل نجات خواهد رسيد و از آن به بعد يك مادر واي فرزندم نخواهد گفت . اي ملت بزرگوار ايران صلابت روح شما ، ايثار و مقاومت خرمن سوز خرمن انباشته از زهر قلدران گرديده . بدانيد و آگاه باشيد كه ما به ساحل رسيده ايم هشدار ، معجون سياست و دين توأم با مقاومت و همبستگي را حراست كنيد و اگر دين و سياست و اتحاد و رهبري فقاهتي را از دست داديد بدانيد كه اين افسانه اي بيش نخواهد بود . ما مسئول هستيم و تا عمر داريم تكليف از ما ساقط نخواهد شد . تاريخ اسلام و زندگي رسول اكرم و ائمه طاهرين نكته اي را براي ما فروگذار نكرده اند آنها در طول حيات خودگرسنگي و تشنگي كشيدند . هجرت كردند ، زندان رفتند و پير و جوان شهيد دادند براي يك چيز آنهم اسلام و حفظ حدود خدا . اگر كسي مانع حدود خدا شود و يا اينكه طوري عمل كند كه حدود خدا تعطيل گردد بي شك خشم خدا را بر خود خريده و وامصيبتها از آن روزي كه هركسي ظاهر شود با آنچه كه در باطن داشت پس برزميد كه بهشت را به بهاء دهند و نه به بهانه . من در حالي كه داراي چهار فرزند هستم و شايد حدوداً اول عمرم باشد و آهنگ باباگفتن بچه هايم برايم از نواي هر موسيقي دل انگيزتر است اما ياري حسين (ع) تقدم دارد بر زيستن با زن و فرزند من . به پدر و مادرم درود مي فرستم و از خداوند طلب رحمت براي آنها مي كنم و از آنها مي خواهم مرا حلال كنند . بعد از مرگم هيچكس به ديده حسرت به فرزندانم نگاه نكند و آنها را بي پناه و بي سرپرست حساب نكنيد . زيرا خدا خود مستقيم مسئول بچه هايم مي باشد . اگر شهادت نصيب من كرد در مرگم گريه نكنيد . ملت گرامي و به خدا پيوسته ايران من به مشكلات شما واقف هستم اما بدانيد كه تحمل شما باعث گرديد تا ما در سياست خارجي بطور صددرصد مستقل باشيم . ابرقدرتها هم اكنون از ما حساب مي برند دولت ما دولت خدمتگزاري است چرا كه باتوجه به تمام مشكلات بدهكار خارج نيستيم و به حد چشمگيري در مملكت ما كار صورت گرفته با موقعيت جنگي كه داريم اي ملت بزرگوار شاعر مي گويد :

آتش آن نيست كه از شعله آن خيزد شمع                   آتش آن است كه در خرمن پروانه زد سر

از مشكلات نهراسيد و پروانه صفت گرد شمع پرنور رهبري بچرخيد . در خاتمه بر خود لازم مي دانم كه چند نكته ديگر به عرض ملت ايران برسانم و آن اين است كه در نظام جمهوري اسلامي در مملكتي كه پهناي وجودش سرخ است از خون حق طلبان هنوز در دادگستري بخصوص آن دادگاههايي كه با روستاها سر و كار دارند بي عدالتي صورت مي گيرد و هنوز بعضي از كوچكترين عضو يك دادگاه يا پاسگاه مي توان به هر شكلي باشد با محترم ترين آدم به روال گذشته به صورت جلسه اي تنظيم كرده كه وا اسلاما اين فرد به نظام جمهوري اسلامي توهين كرده و يا اينكه نظم دادگاه را به هم زده است كه من خود بارها شاهد اين جريانات بودم . در همين ممسني ملت عزيز مي دانند و ديده اند . اي مرگ بر آن دادگاه يا پاسگاهي كه چنين باشد . من تا زنده بودم معتقد بودم كه با فقر مادي مي توان كه با فقر مادي مي توان ساخت اما واي از آن روزي كه مردم از قاضي يا بازپرسي بترسند قابل ذكر است . دادگاههاي انقلاب و كميته ها مورد تأييد ماست و آنها از تأييدات رهبري هم برخوردارند و كارشان مورد تقدير است و اما درباره بازار من همين قدر بگويم اي بازاريان امروز شما هستيد و اين ملت و فردا شما هستيد و خدا ، خودتان مي مي دانيد . تذكر آخر من اين است كه اي مردم غيور مي دانيد كه مجلس ما اسلامي است و نماينده بايد مسلمان و معتقد به ولايت فقيه و اسلام شناس باشد . از بيان بعضي شعارها بپرهيزيد كه مثلاً پابرهنه است و زحمتكش ما امروز نياز به كسي در مجلس داريم كه جز اسلام چيز ديگري نخواهد و آگاه به مسائل اسلام و عامل به آنها و دلسوز ملت باشد . در پايان به برادر سيدعوض حسيني از آموزگاران آموزش و پرورش اجازه داده شده و بر او تكليف شده كه وصيتنامه اينجانب را مو به مو و نكته به نكته در جمع تشييع كنندگان قرائت كند و از هيچ كس نترسد . بخصوص چند صفحه آخر را و اگر مانعي در قرائت مو به موي اين وصيتنامه بوجود آمد بعنوان اعتراض جسد بنده را برداشته و هرجا صلاح ديد خاك كند . چون وكيل من بعد از مرگم سيد عوض حسيني و سيدابراهيم افشون است . كسي حق ندارد بعنوان به اصطلاح مصلحت مانع خواندن اين وصيتنامه گردد كه من خود عقل و هوش و درك داشته و براساس آگاهي به درج اين مطالب پرداخته ام .

والسلام


گزارش خطا

برچسب ها:
ارسال نظر
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه