به شما توصیه می کنم پیر جماران را حمایت کنید
چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۰۰
دوستان و رفقا ای عزیزان همسنگرکه این وصیتنامه را قرائت می نمائید، به شما توصیه می کنم پیر جماران را حمایت کنید.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید مرتضی خانجانی در سال 1345 در شهرستان ملایر و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود دوران تحصیل خود را با موفقیت به پایان رساند و با توجه به علاقه ای که به سپاه داشت وارد این نهاد مقدس شد و پس از مدتی فرماندهی گردان کمیل لشگر محمد رسول الله ( ص ) را به ایشان سپردند. در سال تحصیلی 66-67 در کنکور سراسری شرکت کرد و به دانشگاه راه یافت.
حاج مرتضی پس از سالها نبرد بالاخره در تاریخ پنجم مرداد ماه 1367 به آرزوی خود که شهادت در راه دین و میهن اسلامی بود رسید.
*وصیت نامه شهید
هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و بر روی برگه سفید و بی آب و رنگ می نویسم شب چهارشنبه 28 تیر ماه 1367 می باشد. عددهای نگاشته شده درتاریخ گویا شرایط سخت این برهه برای هر خواننده این نوشتار می باشد.
غم و اندوه هجر یاران، مظلومیت حزب ا... و امام، سقوط افکار چندین و چند ساله بچه بسیجی های نشسته بر بال ملائک، آن عارفان الهی و سالکان طریقت و عشق همه و همه دردهای بیدارمان ساعت ها و لحظه روزهای تلخ ترک جبهه است که در واقع باید گفت روزهای سخت بدرود گفتن ارزش های نهفته در جبهه و جنگ.
در این حال و هوا مبادرت به نوشتن وصیت نامه نمودم. کاری که چند سال در جنگ بودم اما هر گاه که خواستم وصیتی بنویسم اراده ام یاری ننمود. احساس مس کنم هنوز هم وصول به توفیق شهادت ممکن است. در این لحظات با تمام وجود ازخداوند طلب شهادت را می نمایم چرا که به خداوندی خدا دیگر تاب و تحمل فراق را ندارم و مرا توان زیست در این جامعه و دنیای زشت نمی باشد.
خدایا به آن بدن های قطعه قطعه شده و عشق آلود حسین و دیگر شهدا قسم می دهم تورا، نگذار شاهد نامردی ها و خیانت ها و در کنارش دلسوختگی ها باشم. پروردگارا چندین سال به عشق وصال و لقاء تو در مصاف با دشمن بودم. بدن خود را آماج تیر و ترکش های کین آلود دشمنان تو قرار دادم تا شاید روزی خود را در جوار رسول ا... و ائمه اطهار ببینم.
محبوبا، اگر مرا از این فیض عظیم محروم گردانی چگونه به عدلت شک نکنم، خدایا گفته هایم نزدیک به کفر گشته، اما تو می دانی و خود می دانم که جز تو را طلب نمی کنم.
دوستان و رفقا ای عزیزان همسنگر که این وصیتنامه را قرائت می نمائید، شما را توصیه می کنم به حمایت و پیروی از پیر جماران. او را دریابید، مگذارید تاریخ تکرار شود، چاره ای نیست اگر عده ای سست اراده بی صفت آن نامردان خوشگذران که اگر می دانستم نوشته هایم بدستشان می رسد و یا در آنان اثری دارد حرف های زیادی با فریادهایی به بلندی غرش رعد و برق آسمان، از برایشان داشتم، اجبارا" گوشه هایی از تاریخ نکبت بار را تحمیل نمودند و با کوتاهی و عدم تبعیت، زمینه های پذیرش صلح را باعث شدند، اما شما ای عزیزان هوشیار باشید و صحنه های سوختن به دور شمع ولایت را تکرار کنید و بدانید اگر برای خدا جنگیده اید هم اکنون نیزباید برای خدا تحمل کنید و پیرو پیر جماران شوید و بدانی اگر به آن نتیجه مطلوب در جنگ نرسیدیم نباید از حفظ انقلاب غافل باشیم و خدا نخواسته راه پیموده طی چند سال انقلاب را به یکباره برگردیم و موجبات دفن اسلام را فراهم آوردیم.
پدر و مادر عزیزم، همسرم، خواهرم و برادرانم و فرزندم هوشیار باشید شیطان وسوسه ها دارد. دشمنان و منافقان و راحت طلبان زخم زبان ها می زنند، تحمل کنید همچون زینب، علی و فاطمه، محمد و حسن و زین العابدین و سالار شهیدان کربلا، این چند روز زندگی با همه سختی و مشکلات درد آورش اتمام خواهد یافت و بالاخره روز حسابرسی و برقراری عدالت خواهد رسید. نکند خدای نکرده عملی مرتکب شوید که موجبات رنجش روح شهدا شود با شمایم ای دوستان و اقوام با وفا بشنوید اما ترا به مظلومیت امام خمینی عمل کنید.
در آخر از تمام کسانی که از بنده رنجشی داشته اند طلب عفو می نمایم و از کسانی که ادعای دوستی با من را دارند تقاضامندم خانواده شهدا را فراموش نکنید.
انتهای پیام
حاج مرتضی پس از سالها نبرد بالاخره در تاریخ پنجم مرداد ماه 1367 به آرزوی خود که شهادت در راه دین و میهن اسلامی بود رسید.
*وصیت نامه شهید
هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و بر روی برگه سفید و بی آب و رنگ می نویسم شب چهارشنبه 28 تیر ماه 1367 می باشد. عددهای نگاشته شده درتاریخ گویا شرایط سخت این برهه برای هر خواننده این نوشتار می باشد.
غم و اندوه هجر یاران، مظلومیت حزب ا... و امام، سقوط افکار چندین و چند ساله بچه بسیجی های نشسته بر بال ملائک، آن عارفان الهی و سالکان طریقت و عشق همه و همه دردهای بیدارمان ساعت ها و لحظه روزهای تلخ ترک جبهه است که در واقع باید گفت روزهای سخت بدرود گفتن ارزش های نهفته در جبهه و جنگ.
در این حال و هوا مبادرت به نوشتن وصیت نامه نمودم. کاری که چند سال در جنگ بودم اما هر گاه که خواستم وصیتی بنویسم اراده ام یاری ننمود. احساس مس کنم هنوز هم وصول به توفیق شهادت ممکن است. در این لحظات با تمام وجود ازخداوند طلب شهادت را می نمایم چرا که به خداوندی خدا دیگر تاب و تحمل فراق را ندارم و مرا توان زیست در این جامعه و دنیای زشت نمی باشد.
خدایا به آن بدن های قطعه قطعه شده و عشق آلود حسین و دیگر شهدا قسم می دهم تورا، نگذار شاهد نامردی ها و خیانت ها و در کنارش دلسوختگی ها باشم. پروردگارا چندین سال به عشق وصال و لقاء تو در مصاف با دشمن بودم. بدن خود را آماج تیر و ترکش های کین آلود دشمنان تو قرار دادم تا شاید روزی خود را در جوار رسول ا... و ائمه اطهار ببینم.
محبوبا، اگر مرا از این فیض عظیم محروم گردانی چگونه به عدلت شک نکنم، خدایا گفته هایم نزدیک به کفر گشته، اما تو می دانی و خود می دانم که جز تو را طلب نمی کنم.
دوستان و رفقا ای عزیزان همسنگر که این وصیتنامه را قرائت می نمائید، شما را توصیه می کنم به حمایت و پیروی از پیر جماران. او را دریابید، مگذارید تاریخ تکرار شود، چاره ای نیست اگر عده ای سست اراده بی صفت آن نامردان خوشگذران که اگر می دانستم نوشته هایم بدستشان می رسد و یا در آنان اثری دارد حرف های زیادی با فریادهایی به بلندی غرش رعد و برق آسمان، از برایشان داشتم، اجبارا" گوشه هایی از تاریخ نکبت بار را تحمیل نمودند و با کوتاهی و عدم تبعیت، زمینه های پذیرش صلح را باعث شدند، اما شما ای عزیزان هوشیار باشید و صحنه های سوختن به دور شمع ولایت را تکرار کنید و بدانید اگر برای خدا جنگیده اید هم اکنون نیزباید برای خدا تحمل کنید و پیرو پیر جماران شوید و بدانی اگر به آن نتیجه مطلوب در جنگ نرسیدیم نباید از حفظ انقلاب غافل باشیم و خدا نخواسته راه پیموده طی چند سال انقلاب را به یکباره برگردیم و موجبات دفن اسلام را فراهم آوردیم.
پدر و مادر عزیزم، همسرم، خواهرم و برادرانم و فرزندم هوشیار باشید شیطان وسوسه ها دارد. دشمنان و منافقان و راحت طلبان زخم زبان ها می زنند، تحمل کنید همچون زینب، علی و فاطمه، محمد و حسن و زین العابدین و سالار شهیدان کربلا، این چند روز زندگی با همه سختی و مشکلات درد آورش اتمام خواهد یافت و بالاخره روز حسابرسی و برقراری عدالت خواهد رسید. نکند خدای نکرده عملی مرتکب شوید که موجبات رنجش روح شهدا شود با شمایم ای دوستان و اقوام با وفا بشنوید اما ترا به مظلومیت امام خمینی عمل کنید.
در آخر از تمام کسانی که از بنده رنجشی داشته اند طلب عفو می نمایم و از کسانی که ادعای دوستی با من را دارند تقاضامندم خانواده شهدا را فراموش نکنید.
انتهای پیام
نظر شما