شهید غلامحسین رجبی
دوشنبه, ۰۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۵۶
به وی الهام شده بود که شهید می شود...
نام: غلامحسین
نام خانوادگی: رجبی
تاریخ تولد:20/12/1337
نام خانوادگی: رجبی
تاریخ تولد:20/12/1337
شغل: ستوان یکم
تاریخ شهادت: 10/6/85
تاریخ شهادت: 10/6/85
محل شهادت: هرسین
شهید گرانقدر غلامحسین رجبی در تاریخ 1337/12/20 در شهرستان هرسین دیده به جهان گشود پدرش عزت اله و مادرش گل جان نام داشت. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد. در سال 1353 ازدواج نمود. ثمره ازدواجش یک فرزند پسر و دو دختر بود. به عنوان ستوان یکم پاسداری از انقلاب اسلامی پرداخت. در تاریخ 1385/6/10 در هرسین توسط فردی ناشناس و خائن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. پیکر پاکش را طی مراسمی در روستای چغاسعید از توابع شهرستان هرسین به خاک سپردند.
شهید گرانقدر غلامحسین رجبی در تاریخ 1337/12/20 در شهرستان هرسین دیده به جهان گشود پدرش عزت اله و مادرش گل جان نام داشت. تحصیلاتش را تا مقطع دیپلم ادامه داد. در سال 1353 ازدواج نمود. ثمره ازدواجش یک فرزند پسر و دو دختر بود. به عنوان ستوان یکم پاسداری از انقلاب اسلامی پرداخت. در تاریخ 1385/6/10 در هرسین توسط فردی ناشناس و خائن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. پیکر پاکش را طی مراسمی در روستای چغاسعید از توابع شهرستان هرسین به خاک سپردند.
بسمه تعالی
در سال 59 با شروع جنگ تحمیلی با شهید غلامحسین رجبی که از خانواده مذهبی مومن و به کار کشاورزی اشتغال داشتند آشنا شدم مدت 9 ماه دوره مقدمانی و تکمیلی را در پادگان حاج آباد به پایان رسانیدیم بعد از تقسیم داوطلبانه شهید در گردان سراب نیلوفر مشغول انجام وظیفه گردید و به کوههای دالاهو و دوشیمان اعزام گردید در سال 62 بعد از عملیات پیروزمندانه به ارتفاعات بیات اعزام گردیدند که من نیز جزء گردان مرزی دهلران گروهان مرزی موسیان در چاه های نفت بیات سقز و هر چند روز یکبار جهت سرکشی ما به آنجا می آمد و در گردان 25 بود بعد از مدت حدود چهار سال از استان کرمانشاه انتقال و به بندر بوشهر (بندر عباس) انتقال گردید بعد از جنگ تحمیلی به کرمانشاه انتقال شد مدتی را در پایگاههای بیستون ـ پایگاه چهر، چقا کبود خدمت مقدس سربازی خود را سپری و به کردستان منطقه مریوان انتقال گردید حضور شهید در منطقه دالاهو درگیری ضد انقلاب در منطقه غرب کشور و مناطق دیگر در سنگرهای حق علیه باطل حضور فعال داشت حضور شهید در مناطق مختلف عملیاتی بخاطر حفظ ارزشها و فرمان حضرت امام و آرمانهای اسلامی و نظام نو پا مقدس اسلامی و دفاع از اسلام بود با توجه به اینکه پرسنل اجرایی نیروی انتظامی با سخت ترین شرایط و در هر حال خدمت به مردم شریف و شهید بود حفظ نظم و امنیت و از قوانین و برخورد با متخلفین جامعه بود هم وظیفه شرعی و هم قانونی چرا که هر چه کار سخت تر باشد ثواب آن بیشتر خواهد بود و کار ما بخاطر رضای خدا ماهها هفته ها و روزها بدون اطلاع از خانواده و امکانات رفاهی و کاشانه خود خبر نداشت شهید رجبی ارزش خاص برای به موقع انجام دادن فرایض دینی و نماز خواندن در وقت خود قائل بود و اخلاق حسنه ، خوش اخلاق بودن ایمان و اعتقاد به ولایت و فرمان حضرت امام ره و مقام معظم رهبری در سر لوحه کار خود قرار داد در سال حدود 1380 _ 81 از لرستان به کرمانشاه انتقال گردید بعد از سقوط صدام و آزادی نسبی مردم عراق در سال 82 چندین بار به من مراجعه که جهت زیارت به عتبات عالیات بودم که سازمان اجازه نداد بعد از گذشت چند ماه به لطف خدا از طریق مجوزی که مسئولین محترم ناجا بما دادند موفق به رفتن به عراق و زیارت کربلا ـ نجف ـ کاظمین و سامره شدیم شهید رجبی همکاری خوبی با خانواده پرسنلی که به کربلا رفتیم داشت و از هر کاری کوتاهی نمی کرد چند روز که از زیارت گذشت جهت خرید سوغات به داخل شهر کربلا رفتیم اولین چیزی که خرید کفن بود بوی گفتم که بعداً کفن بخر گفت که سالها در مناطق عملیاتی بودیم مصلحت خدا بر این بود که شهید نشویم شاید لطف خدا شامل باشد و شهید شدیم در کارهای گروهی نیز کوتاهی نمی کرد مهربان با گذشت و شجاع و شوخ طبع بود شاید به وی الهام شده بود که شهید می گردد این به خوبی هم در گفتار و هم در چهره شهید مشهود بود در 85/6/10 من و خانواده ام جهت سرکشی یکی از بستگانم به کرمانشاه رفته بودیم غروب حدود ساعت 5 یا 6 به منزل مراجعه نمودیم بما گفتند که آقای رجبی شهید شده است برایمان باور کردنی نبود مدت بیش 6 و 26 سال با شهید دوست هم قطار و همکار بودم فردی بی ادعا و دلسوز و مهربان بود از خداوند منان می خواهم که شهدا ما را جزء شهدا صدر اسلام قرار و قبول نماید والسلام
در سال 59 با شروع جنگ تحمیلی با شهید غلامحسین رجبی که از خانواده مذهبی مومن و به کار کشاورزی اشتغال داشتند آشنا شدم مدت 9 ماه دوره مقدمانی و تکمیلی را در پادگان حاج آباد به پایان رسانیدیم بعد از تقسیم داوطلبانه شهید در گردان سراب نیلوفر مشغول انجام وظیفه گردید و به کوههای دالاهو و دوشیمان اعزام گردید در سال 62 بعد از عملیات پیروزمندانه به ارتفاعات بیات اعزام گردیدند که من نیز جزء گردان مرزی دهلران گروهان مرزی موسیان در چاه های نفت بیات سقز و هر چند روز یکبار جهت سرکشی ما به آنجا می آمد و در گردان 25 بود بعد از مدت حدود چهار سال از استان کرمانشاه انتقال و به بندر بوشهر (بندر عباس) انتقال گردید بعد از جنگ تحمیلی به کرمانشاه انتقال شد مدتی را در پایگاههای بیستون ـ پایگاه چهر، چقا کبود خدمت مقدس سربازی خود را سپری و به کردستان منطقه مریوان انتقال گردید حضور شهید در منطقه دالاهو درگیری ضد انقلاب در منطقه غرب کشور و مناطق دیگر در سنگرهای حق علیه باطل حضور فعال داشت حضور شهید در مناطق مختلف عملیاتی بخاطر حفظ ارزشها و فرمان حضرت امام و آرمانهای اسلامی و نظام نو پا مقدس اسلامی و دفاع از اسلام بود با توجه به اینکه پرسنل اجرایی نیروی انتظامی با سخت ترین شرایط و در هر حال خدمت به مردم شریف و شهید بود حفظ نظم و امنیت و از قوانین و برخورد با متخلفین جامعه بود هم وظیفه شرعی و هم قانونی چرا که هر چه کار سخت تر باشد ثواب آن بیشتر خواهد بود و کار ما بخاطر رضای خدا ماهها هفته ها و روزها بدون اطلاع از خانواده و امکانات رفاهی و کاشانه خود خبر نداشت شهید رجبی ارزش خاص برای به موقع انجام دادن فرایض دینی و نماز خواندن در وقت خود قائل بود و اخلاق حسنه ، خوش اخلاق بودن ایمان و اعتقاد به ولایت و فرمان حضرت امام ره و مقام معظم رهبری در سر لوحه کار خود قرار داد در سال حدود 1380 _ 81 از لرستان به کرمانشاه انتقال گردید بعد از سقوط صدام و آزادی نسبی مردم عراق در سال 82 چندین بار به من مراجعه که جهت زیارت به عتبات عالیات بودم که سازمان اجازه نداد بعد از گذشت چند ماه به لطف خدا از طریق مجوزی که مسئولین محترم ناجا بما دادند موفق به رفتن به عراق و زیارت کربلا ـ نجف ـ کاظمین و سامره شدیم شهید رجبی همکاری خوبی با خانواده پرسنلی که به کربلا رفتیم داشت و از هر کاری کوتاهی نمی کرد چند روز که از زیارت گذشت جهت خرید سوغات به داخل شهر کربلا رفتیم اولین چیزی که خرید کفن بود بوی گفتم که بعداً کفن بخر گفت که سالها در مناطق عملیاتی بودیم مصلحت خدا بر این بود که شهید نشویم شاید لطف خدا شامل باشد و شهید شدیم در کارهای گروهی نیز کوتاهی نمی کرد مهربان با گذشت و شجاع و شوخ طبع بود شاید به وی الهام شده بود که شهید می گردد این به خوبی هم در گفتار و هم در چهره شهید مشهود بود در 85/6/10 من و خانواده ام جهت سرکشی یکی از بستگانم به کرمانشاه رفته بودیم غروب حدود ساعت 5 یا 6 به منزل مراجعه نمودیم بما گفتند که آقای رجبی شهید شده است برایمان باور کردنی نبود مدت بیش 6 و 26 سال با شهید دوست هم قطار و همکار بودم فردی بی ادعا و دلسوز و مهربان بود از خداوند منان می خواهم که شهدا ما را جزء شهدا صدر اسلام قرار و قبول نماید والسلام
نظر شما