نوید شاهد - «هنگام خداحافظی همه نگران شدیم و دلواپس بودیم. دختر کوچک‌مان که فقط سه سال داشت، جلوی پدرش آمد و گریه‌کنان گفت: پدر! شما نباید بروید؛ چون اگر بروید، برنمی‌گردید و شهید می‌شوید! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "عزت‌الله محمدی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
شهادت در شمشین روز مرخصی!

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید عزت‌الله محمدی، یکم فروردین ۱۳۳۳ در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش کرم، کشاورز بود و مادرش حلیمه نام داشت، تا پایان دوره ابتدایی درس خواند، کارگر بود. سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. این شهید بزرگوار از سوی بسیج در جبهه حضور یافت، چهارم دی ۱۳۶۶ در بمباران هوایی پادگان کوثر دزفول بر اثر اصابت ترکش به کمر و شکم شهید شد و مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.


شهادت در شمشین روز مرخصی!

کبری محمدی همسر شهید عزت‌الله محمدی روایت می‌کند:
به همسرم ـ پس از ماه‌ها حضور در جبهه ـ  ده روز مرخصی داده بودند. آخرین روزهای «پاییز» بود، که به مرخصی آمد؛ اما دُرست چهار روز از مرخصی‌اش گذشته بود که یک دفعه و بدون هیچ علت خاصی تصمیم گرفت به جبهه برگردد.

هر چقدر من و فرزندانم اصرار کردیم که حداقل بگذار ده روز مرخصی‌ات تمام شود بعد برو، قبول نکرد. برای رفتن اشتیاق و شتاب عجیبی داشت و بالاخره هم در صبح پنجمین روز از مرخصی‌اش آماده رفتن شد. 

هنگام خداحافظی، با تک ‌تک اهل خانه خداحافظی کرد. همه نگران شدیم و دلواپس بودیم. دلشوره‌ عجیبی داشتیم. دختر کوچک‌مان ـ که فقط سه سال داشت ـ جلوی پدرش آمد و گریه‌کنان گفت: «پدر! شما نباید بروید؛ چون اگر بروید، برنمی‌گردید و شهید می‌شوید!».

همه از حرف‌های او ناراحت و رنگ‌پریده شده بودیم و تا آمدم آب و «قرآن» را بیاورم که بدرقه‌اش کنم، دیدم داخل خانه نیست و انگار همانند پرنده‌ای پرواز کرده است. 

آن روز را با حال عجیبی که داشتم به شب رساندم؛ اما اصلاً آرامش نداشتم و انگار در انتظار حادثه‌ای بودم که در حال وقوع بود. فردای آن روز رسید و من و فرزندانم، نتیجه‌ نگرانی‌هایمان را فهمیدیم و آن اینکه همسرم، فردای روزی که به جبهه رفته بود، به شهادت می‌رسد؛ یعنی ششمین روز مرخصی‌اش.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی خط سرخ

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده