يکشنبه, ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۱۹
نوید شاهد – خواهر شهید"امیرحسین علی اکبری"خاطره ای از برادر شهیدش نقل می کند که بیانگر احساس تکلیف شهداء به دفاع از وطن و ارزشهای انقلاب است.نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نویدشاهد خوزستان، شهید امیرحسین علی اکبری يكم مهر1334 ، در روستاي شاه آباد از توابع شهرستان دزفول به دنيا آمد. پدرش محمود و مادرش روبخير نام داشت. تا پايان دوره متوسطه در رشته تجربي درس خواند و ديپلم گرفت. مسئول كميته امداد امام خميني بود. سوم مهر 1359 ، در بمباران هوايي جاده انديمشك روستاي قلعه لور به شهادت رسيد. مزار او در بهشت زهراي شهرستان انديمشك قرار دارد.

متن خاطره :

ساعت نزدیک نه صبح یکم مهرماه ۱۳۵۹ بود که امیرحسین با موتور سیکلت شخصی خودش به خانه آمد وبعد ازاینکه به سرعت موتور سیکلت را در گوشه ای از حیاط رها کرد با شتابزدگی عجیبی که تاکنون از او ندیده بودم به داخل اتاقش رفت و مشغول جستن چیزی شد. من ومادرم با دیدن این صحنه با نگرانی به دنبال اورفته ومن به او گفتم:«امیرحسین چی شده ، اتفاقی افتاده ؟»

امیرحسین جواب داد:«کلید کمدی که مدارکم در آن بود را پیدا نمی کنم ، کسی آن را ندیده؟»

من دوباره با نگرانی  پرسیدم:«مدارک را برای چی می خواهی؟»

امیر حسین در حالی کمد اتاقش را جستجو می کرد گفن:«به جای اینکه این همه سوال پیچم کنید کمکی کنید زودتر کلید را پیدا کنم که اصلا وقت ندارم.»

من ومادر برای پیدا کردن کلید به کمکش رفتیم. مادر که اضطراب امیر حسین را دید طاقت نیاورد وگفت:«پسرم عجله نکن اگر امروز نشد فردا ان شاءالله پیدا می کنیم. چه مسئله ای پیش آمده که با این سرعت مدارک را می خواهی؟»

امیر حسیندر حالی که سعی می کرد آرام باشد رو به مادر گفت:«مادر جان در این شرایط که مزدوران عراقی به میهن اسلامی ما حمله کرده اند وقت نداریم، مدارک را برای معرفی ورفتن به جبهه باید به پادگان ببرم ، باید برگه اعزا م به جبهه  را بگیرم.»

مادر با دقت بیشتری شروع کرد به گشتن من نیز کمک کردم وقتی کلید پیدا شد و مادر مدارک را به ایشان داد، امیرحسین که از خوشحالی داشت بال درمی آورد سریع پشت موتورش سوار شد و رفت و این آخرین دیدار ما بود ؛ چون بلا فاصله هواپیماهای جنگی عراقی در آسمان شهر ظاهر شدند و امیر حسین که درحال بر گشتن از پادگان بود در نزدیکی های شرکت نفت  در بمباران هوایی به شهادت رسید

نمی دانم ماجرای کلید وپیدا شدنش وحمله هوایی آن هم در مسیر پادگان  چه حکمتی داشت که به هم گره خورده بود. پیدا کردن کلید باید طول می کشید تا  این شیفته پروردگار سریع تر به پرواز در آید ..     

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده