خاطره ای از محمود رفیعی
نوید شاهد - خاطره ای از محمود رفیعی در مورد شهیدی که پیکرش بعد از یک ماه کاملا سالم مانده بود و بجز جای اصابت گلوله نه سیاه شده بود و نه عفونت کرده بود.

کرامات شهدا - به طراوت بهار

 نوید شاهد: بعد از عملیات «مطلع الفجر» که در منطقۀ گیلان غرب انجام گرفت، پیکر چند تن از شهدا در منطقه جا ماند و تخلیۀ اجساد شهدا به دلیل آتش دشمن ممکن نبود. بچه ها پرندگانی را که قصد نشستن بر جنازه های شهدا را داشتند با تیر می زدند تا پیکر شهدا را نخورند.

جنازۀ مطهر یک شهید که بعد معلوم شد اهل بابل است، درست جلوی سنگر دیده بانی عراقی ها، روبروی ما افتاده بود. بچه های واحد اطلاعات خیلی تلاش کردند او را به عقب بیاورند، اما چون جنازه درست زیر سنگر دیده بانی عراقی ها بود این کار به سادگی ممکن نبود و مخاطرات زیادی داشت. شهید ولی بیک ناصری که سرگرد ارتش و خدمۀ تانک بود هر روز صبح ده بیست گلولۀ تانک به سمت آن سنگر دیده بانی که از بتون آرمه بود شلیک می کرد تا شاید بتواند آن را از بین ببرد، اما آن سنگر منهدم نمی شد. در همان روزی که به شهادت رسید توانست آن سنگر را بزند و منهدم کند. در یکی از این روز ها که شهید ناصری با تانک شروع به زدن آن سنگر کرد، بچه های اطلاعات ساعت سه بعد از ظهر خود را به زیر سنگر دیده بانی دشمن رساندند و چون احتمال می دادند پیکر شهید تله شده عراقی ها در اطراف آن مین گذاشته باشند، یک طناب به پای شهید بستند و آن را به عقب کشیدند. وقتی پیکر شهید به عقب آمد با اینکه حدود یک ماه از شهادتش می گذشت با کمال تعجب مشاهده کردیم جسد کاملا سالم است. پیکر مطهر شهید نه سیاه شده بود و نه عفونت پیدا کرده بود و غیر از جای اصابت گلوله ها هیچ اثر دیگری در آن دیده نمی شد.

منبع: کتاب لحظه های آسمانی/ غلامعلی رجایی/ ناشر: نشر شاهد
 
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده