روایتی خواندنی از همرزم شهید" سید مجید کلوشادی"؛
نوید شاهد - ولی الله حقیقی همرزم شهید "سید مجید کلوشادی" می گوید: «یکی از خصوصیات مهم شهید روحیه جوانمردانه اش بود. شجاعت او در عملیاتها در حین نبرد و قبل از نبرد روحیه عظیمی را در اذهان نیروها ایجاد می کرد.»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید سید مجید کلوشادی یکم خرداد 1342 در کرمانشاه متولد شد. تا مقطع دیپلم درس خواند سپس به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در تاریخ 16 مرداد 1366 در منطقه عملیاتی سردشت، عملیات نصر 7 به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

روحیه ای جوانمردانه داشت

*روایتی خواندنی از ولی الله حقیقی – همرزم شهید
اولین آشنایی من باشهید در مسجد بود. سید مجید شخصی بود که بیشتر فکر می کرد و کمتر سخن می گفت و اگر هم لب به سخن می گشود بسیار زیبا و با ارزش بود به شکلی که همه سکوت می کردند و به بیانات او توجه داشتند.

*شجاع در جهاد
 از نظر شخصیتی فردی بسیار آرام، متین، دلسوز، شجاع در جهاد و با وقار بود به فکر مستمندان بود و به فقرا بسیار احترام می گذاشت به طرق مختلف به آنها کمک می کرد. وقتی به گذشته با او فکر می کنم و آن دوران برایم تداعی می شود زمان برایم بسیار سخت می گذرد و فقط خود و همرزمان ایشان ارزش و قدر آن دوران را متوجه می شویم.

*مقید به امورات شرعی
از نظر اعتقادی بسیار مقید به امورات شرعی نماز، روزه، حرام و حلال و غیبت و غیره بود حتی یادم می آید چند ماه قبل از شهادتش روی یک تکه کاغذ کوچک تمام نماز و روزه های قضایش را محاسبه کرده بود و درست چند روز قبل از شهادت تمام آنها را بجا آورد.

*روحیه جوانمردانه
یکی از خصوصیات مهم او روحیه جوانمردانه ای داشت یادم می آید یک شب که گشتی های عراق به داخل میدان مین ما آمده بودند صبح آن روز مسئول گروهان سید مجید به سید مراجعه کرد و از او خواست که به جلو خط داخل شیارها برود و اطلاعاتی از گشتی های دشمن کسب کند پس از کسب مجوز از سید مجید مسئول گروهان به همراه دو تن دیگر جلو خط خودی رفتند و به علت دست کاری میدان مین در شب گذشته توسط دشمن هر سه نفر روی مین رفته و شهید شدند. سید مجید آن شب را تا صبح نخوابید و با چهره ای پریشان و افکار بهم ریخته خود را مقصر این قضیه می دانست و می گفت که من هم باید همراه آنها به جلوی خط می رفتم تا اینکه صبح زود بعد از نماز به من گفت باید مرا تحویل دادسرای نظامی بدهی چون من مقصر شهادت آنها بودم به هر صورت وقتی که به فرمانده تیپ مراجعه کردیم و قضیه را به ایشان گفتیم بسیار خندید و گفت که شما اصلا تقصیری ندارید باز هم راضی نشد و بالاخره با هم پیش حاکم شرع در کرمانشاه رفتیم در حضور حاکم شرع قضیه را بیان نکردیم و باز هم سید مجید خود را مقصر می دانست ولی حاکم شرع از او نپذیرفت و عنوان کرد شما هیچگونه تقصیری نداری.
شجاعت او در عملیاتها در حین نبرد و قبل از نبرد روحیه عظیمی را در اذهان نیروها ایجاد می کرد. قبل از عملیات داخل چادرها در عقبه با خواندن قرآن و گفتن احادیث از ائمه اطهار و برگزاری دعاها یک روح معنوی را برای همه ایجاد می کرد. زمینه و آمادگی شهادت را در نیروها ایجاد و با این عمل شجاعت در حین نبرد در نیروها افزایش می یافت در عملیاتها به خاطر اینکه نیروها روحیه شان را از دست ندهند هیچگاه در مقابل خمپاره ها و تیر دشمن خم نشد و قیافه ترس به خود نگرفت.
 در عملیات بیت المقدس موقع حرکت داخل ستون یکی از دوستان به نام شهید مرتضی زهره وند بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم اش محتویات داخل حفره شکم او بیرون می ریزد سید مجید آنها را جمع می کند و داخل شکم او می ریزد در حالکیه یک دستش روی شکم او بود چند قدمی او را می برد و شهید مرتضی هر چه به او می گوید عقب برو و مرا رها کن چون می خواهم همین جا شهید شوم ولی سید قبول نمی کند بالاخره بعد از چند دقیقه شهید می شود سید مجید با دیدن این صحنه از خدا می خواهد که او هم شهید شود و بعد از اینکه دلاورانه با دشمن بعثی می جنگد شدیداً مجروح می شود.
در عملیات کربلای 5 از ناحیه پا مجروح شده بود من نمی دانستم هر چه که از او سئوال می کردم پایت چه شده با تبسمی جواب نمی داد و می گفت کمی درد می کند تا اینکه من از دوستان دیگر شنیدم که در عملیات مجروح شده است. زمانی که مسئول اطلاعات و عملیات بود گشتی شناسایی هایی که بر روی خط دشمن انجام می داد آنقدر به دشمن نزدیک می شد که یک اطلاعات دقیقی را از دشمن کسب کند که بعضی اوقات با نیروهای دشمن در فاصله چند قدمی روبرو می شد و گاهی اوقات هم دشمن را دور می زد یک شب قرار بود که از خط حد گردان من جلو بروند و خطوط دشمن را شناسایی نکنند بنده هم به اتفاق آنها جلو رفتیم وقتی که به میدان مین دشمن رسیدیم از معبر دشمن عبور کردیم و به سنگر نگهبانی آنها رسیدیم از آن به بعد قرار شد من و یک نفر دیگر پشت یک صخره بایستیم و مراقب شهید سید مجید و یکی دیگر از همرزمان که باید همراه او جلوتر می رفتند و سنگرهای استراحت و نگهبانی دشمن را دور می زدند  و آن ستاره و آن شمع جز نور وجود شهیدی نبود که چون قندیلی که فرشتگان خدا بر گنبد مینا آویخته باشند می سوخت و چون آذرخش شراره های نور و عشق را به هر سو می فکند.

انتهای پیام/
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات استان کرمانشاه


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده