خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 12؛
نوید شاهد – " مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «ناله دانش آموزان زیر خروارها خاک قیامتی به پا کرده بود. رزمنده‌ها می‌خواستند ابتدا معلم را نجات دهند اما معلم فداکار صدایش می‌آمد و اصرار داشت اول دانش آموزان را نجات دهند...»
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که خاطرات و لحظه‌های بی‌تکرار عشق و آتش و خون را در کتابی به نام "ریگ‌های داغ پاتاق "را در 60 قسمت گردآوری کرده در ادامه قسمت دوازدهم تقدیم مخاطبان ارجمند می گردد:

معلمی که جان خود را فدای دانش آموزان کرد

چه با معنی است این جمله معروف که گفته می شود معلم همچون شمعی است که می سوزد و به جامعه روشنی می بخشد. سال 1364 که همراه تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع ) در منطقه زبیدات مستقر بودیم، در یکی از گردان های پیاده یک معلم همراه چن نفر از دانش آموزان به جبهه آمده و در یک سنگر اجتماعی با هم بودند. لودرها خاکریز را تقویت و آن را مقداری بلند تر کرده بودند. روی بعضی از سنگرها هم که نیاز بود خاک ریخته بودند.
*اصابت گلوله خمپاره به سنگر اجتماعی
روی سنگر اجتماعی معلم و دانش آموزان هم خاک زیادی ریخته بودند، غافل از اینکه سقف و بدنه ی این سنگر در برابر خروارها خاک مقاومت ندارند. همزمان با اصابت گلوله خمپاره نزدیک این سنگر اجتماعی، موج انفجار باعث پاره شدن کیسه های پر از خاک شده و سقف سنگر با خروارها خاک روی معلم و دانش آموزان فرو می ریزد.
همه زیر خروارها خاک گرفتار شدند. تراورس های سقف سنگر روی سینه ی معلم قرار گرفته بود، معلم نزدیک در سنگر بود و می توانست راحت تر خود را نجات دهد ولی دانش آموزان طوری گرفتار شده بودند که برای نجات آن ها وقت بیشتری نیاز بود. رزمنده ها به کمک آنها شتافته بودند. وسیله خاصلی غیر از بیل و کلنگ نداشتند.
*اصرار معلم به نجات دانش آموزان
ناله ی دانش آموزان زیر خروارها خاک قیامتی به پا کرده بود. رزمنده ها می خواستند ابتدا معلم را نجات دهند اما معلم فداکار صدایش می آمد و اصرار داشت اول دانش آموزان را نجات دهند. در نهایت دو تن از دانش آموزان نجات پیدا کردند و معلم فداکار و سه تن از دانش آموزان به شهادت رسیدند.
انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده