علی فصیح كجابادی فرزند حبیب در روز اول آبان ماه سال 1344 در روستای کجاباد تبریز در یک خانواده کشاورز مذهبی چشم به جهان هستی گشود و فراگیری آموزه های دینی را از دوران کودکی توسط والدین خود آغاز كرد و در مهر ماه سال 1350 جهت فراگیری دانش روانه مدرسه ابتدائی زادگاه خویش شد.

زندگی نامه شهید علی فصیح کجابادی

نویدشاهد: علی فصیح كجابادی فرزند حبیب در روز اول آبان ماه سال 1344 در روستای کجاباد تبریز در یک خانواده کشاورز مذهبی چشم به جهان هستی گشود و فراگیری آموزه های دینی را از دوران کودکی توسط والدین خود آغاز كرد. علی در مهر ماه سال 1350 جهت فراگیری دانش روانه مدرسه ابتدائی زادگاه خویش شد و برای ادامه تحصیل، در سال 1355 در مدرسه راهنمایی آذر آبادگان شهر تبریز ثبت نام كرد و این مرحله را در سال 1358 با موفقیت به پایان رساند. علی فصیح كجابادی در همان سال در دبیرستان فردوسی تبریز ثبت نام كرد و رشته ریاضی فیزیک را برای خود برگزید. خانواده ایشان نقل كرده اند كه ایشان در همه مراحل تحصیلی از نظر علمی و اخلاقی شاگرد ممتاز به شمار می رفت.

شهید علی كجابادی افزون بر حضور فعال در سنگر علم و دانش یک جهادگر روستائی، آموزشیار نهضت سواد آموزی، معلم اخلاق و احکام قرآن در مسجد محل سكونت خویش بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان یك رزمنده جهادگر بسیجی عازم جبهه نبرد حق علیه باطل شد. در سال 1362 موفق به دریافت دیپلم در رشته ریاضی فیزیک از دبیرستان فردوسی تبریز شد و در همان سال در رشته دبیری ریاضی در دانشگاه تبریز پذیرفته شد.

علی فصیح ضمن تحصیل در دانشگاه، در روزهای تعطیل به زادگاه خود می رفت و با راه اندازی و تشکیل کلاس های آموزش قرآن و احکام اسلامی، مسئولیت بخش فرهنگی انجمن اسلامی روستای کجاباد رابه عهده داشت. این شهید گران سنگ چون از علم، ایمان، تقوی و اخلاق نیكو برخوردار بود، به منظور پیشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامی، مسابقاتی در میان جوانان كجاباد برگزار می کرد. سرانجام در شامگاه 27 دی ماه 1365 بر اثر حمله هوائی ناجوانمردانه هواپیماهای دشمن بعثی به دانشگاه تبریز به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بخشی از وصیت نامه شهید فصیح کجابادی

بنام الله تنها منجی بشر و خالق همه چیز، خدایی که به ما فرصت داد تا درون خویش را که پاک بود، پاک نگهداریم و امانت بزرگ خلیفه الهی در وجود خویش را از قوه به فعلیت برسانیم. ولی افسوس که این بنده ذلیل جز معصیت، کاری نتوانستم بکنم. وقتی به کارنامه عمر خویش می نگرم اثری از خوبی نمی بینم. جز زندگی سراسر معصیت خویش را که به یاد آوردنش دردآور است. ولی از لطف رب العالمین نا امید نیستم. شاید توفیق الهی شامل حالم گردد و به فیض عظیم شهادت نائل گردم. ولی من هرگز این لیاقت را در وجود نالایق خویش احساس نمی کنم. گاهی فکر می کنم که باعث بعضی از بدبختی های من از جامعه و محیط بیرون است ولی خوب که می نگرم می بینم اینطور نیست، چون خداوند می فرماید: «لایکلف الله نفساً الا وسعها».

منبع: ماهنامه فرهنگی شاهد یاران شماره 154
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده