شهید حسن هاشمی آرانی
شهید حسن هاشمی آرانی، حسن يكم شهريور 1339، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش محمد، پيله ور بود و مادرش راضيه خانم نام داشت. دانشجو کاردانی در رشته تربیت معلم بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سيزدهم ارديبهشت 1365، در فکه ایلام بر اثر اصابت گلوله توسط نیروهای عراقی شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است. برادرش عباس نيز شهيدشده است.

نوید شاهد اصفهان منتشر میکند: وصیت نامه  دانشجوی شهید حسن هاشمی آرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

اکنون که کشور اسلامی ما متوجه جنگ تحمیلی شده است وظیفه خود دانستم که به عنوان یک بسیجی ضعیف و ناقابل تا آنجا که قدرت و توان دارم از مکتبم و میهنم دفاع کنم و با نثار خون خود با این نامردان و بی دینان بفهمانم که اگر نبودم در صحرای کربلا به یاری امام حسین (ع) رهبر آزادمردان بشتابم اکنون به ندای حسین زمانم لبیک گفته و تا آخرین قطره خونم که از گلویم جاری است و بر زمین می ریزد از چنین رهبر و مکتبی دست نخواهم کشید.

هرچند که من لیاقت این را نداشتم که بنده خالص برای خدا باشم امیدوارم که خداوند بزرگ از تقصیرات من بگذرد و مرا در زمره شهیدان قرار دهد.

از ملت ایران بخصوص ملت شهر و آبادیم می خواهم که همیشه هوشیار و بیدار باشند و توطئه ها را خنثی کنند و همیشه در صحنه باشند و امام را تنها نگذارند.

از روحانیت متعهد و مسئول جدا نشوند چون این روحانیت بود که حرف شان و قلم شان و زبان شان یکی بود و همه در اصل برای خدا قدم بر می دارند.

آنهایی که شعارشان این است که اسلام منهای روحانیت در اصل نقشه آنها بر این است که عضو بزرگ جامعه را از بین ببرند و بعد توده مردم را فریب دهند و سپس بر مردم زجر کشیده حکومت کنند.

امام را تنها نگذارید که اگر خدای نکرده تنها بگذارید بدانید که شکست شما حتمی است وحدت را حفظ کنید و در نماز جمعه که عبادی سیاسی است و موجب خشم دشمن است شرکت کنید.

وصیتم به مادرم،؛ ای مادرم من در حق تو پسری نکردم در حالی که تو حق مادری را برای من کاملاً ادا کردی. مادرجان منتظر آمدن من مباش چون که منتظر شهادت بودم و به آن رسیدم. مبادا ناشکری کنید بلکه افتخار کن که خدای بزرگ چنین سعادتی را نصیب خانواده  ما کرده است.

وصیتم به پدرم؛ ای پدرم من متاسفانه نتوانستم در این چند سال که زنده بودم کمک شایانی به شما بنمایم و دلم می خواهد اگر از من بدی دیدی مرا ببخشی و برای من دعا کنی که خدای بزرگ از گناهان من درگذرد.

وصیتم به برادرانم ؛ ای برادران عزیزم سلاح بر زمین افتاده ام را بردارید و در سینه هایتان بفشارید که تنها یادگار من است و باید هرچه گلوله سربی دارید بر قلب دشمنان اسلام خالی کنید. جای خالی مرا در سنگر پر کنید که امروز درخت اسلام با خون من و شما آبیاری می شود.

وصیتم به خواهرانم ؛ هرچند که من لیاقت راه حسین پیمودن را نداشتم اما شما باید زینب وار بکوشید و تلاش کنید تا پیام خون شهیدان را با اعمال پسندیده و نیک خودتان گسترش داده و به همه جا برسانید و بدانید که سیاهی چادرتان کمتر از خون من نیست بلکه کوبنده تر است.

والسلام .    حسن هاشمی

منبع: بنیاد شهید شهرستان آران وبیدگل

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده