شهید ناصرعلمی فرد در وصیتنامه خود می‌نویسد: دنيا با تمام دو رنگيها و نيرنگها و چهره هاى نفاق منافقان، براى عاشقان الله بسيار كوچك و تحمل ناكردنى است.

شهید ناصرعلمی فرد شانزدهم تیر 1340 ، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. پدرش جعفر و مادرش بهجت نام داشت.

تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سوم اردیبهشت 1361 ، در دزفول بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد.

پیکر او را در مزار پایین زادگاهش به خاک سپردند.

وصيت‌نامه

(بسم الله الرحمن الرحيم)

وصيتنامه ناصر علمى فرد، ساعت 12 بامداد تاريخ 18/2/61

اى اسلام! اى مكتب خون و پيام! اى ياور مستضعفان! اى دشمن كافران و مستكبران كه در راهت هزاران جوان و نوجوان مرد و زن خون عزيزشان را فدا كرده‌اند. اين جاذبه تو از چيست؟ چه چيز است كه هر كس مسلمان در راهت حاضر است، جان فدا كند و من به قطره قطره خون تمام شهيدان مظلوم كه سعادتمندانه به آرزوى خويش رسيدند، قسم ياد مى كنم كه از تو، قرآن مجيد و اسلام عزيز پاسدارى كنم و جان نالايق و حقيرم را در راه پر عظمت تو فدا كنم.

تو اى رهبر عظيم الشان كه از جوشيده قلب امت اسلامى هستى كه ذره ذره وجودت براى خدا و براى ملت و اسلام و قرآن در حركت است. به روح مقدست سوگند ياد مى كنم از ولايت فقيه دفاع كنم و فرياد مى زنم: اى آمريكاى جنايتكار، اى شوروى ذليل، اى صدام سفاك و اى اسرائيل غاصب، حجت ابن الحسن (عج) فرمانده است و نائب بزرگوارش، خمينى بت شكن را به نمايندگى خود جايگزين كرده، چنان مشت محكمى از دست اين مظلومان تاريخ خواهيد خورد كه ديگر اثرى از شما در روى زمين وجود نداشته باشد.

اى برادر و خواهر مسلمان! نداى ((هل من ناصر ينصرنى)) امام شهيدمان حسين (عليه السلام) از آن سوى كوههاى عرب در صحراى كربلا به گوش مى رسد و قلب عاشقان راهش را، در خود مى سوزاند. وليكن خوشا به حال آن عاشقى كه خدايش توفيق دهد با خلوص پاك و نيتى كه تنها و تنها براى خدا باشد، اين راه را بپيمايد و قفس تنگ و تاريك تن را بشكند و روحش پرواز كنان به معشوقش واصل گردد. زيرا كه دنيا با تمام دو رنگيها و نيرنگها و چهره هاى نفاق منافقان، براى عاشقان الله بسيار كوچك و تحمل ناكردنى است.

پيام بنده به برادران و خواهران حزب‌الله اين است كه: به امام و فرج هر چه سريعتر امام زمان و به رزمندگان دعا كنند و در دعاى كميل و توسل و ندبه و در نماز وحدت جمعه شركت كنند و از ولايت پشتيبانى كنند و من از شما عاجزانه مى خواهم كه امام را تنها نگذاريد و خداوند متعال، عمر پير جماران را تا ظهور امام زمان مستمر گرداند.

و از خداوند خواستار شويد كه از گناهان ما بگذرد و از دوستان و آشنايان حلاليت بگيريد.

سخنى با خانواده‌ام، با مادر مجاهدم كه در سراسر زندگى اش به من درس انسان بودن را آموخت و مرا به صراط المستقيم هدايت نمود. مادر عزيزم! وقتى كه من شهيد شدم، خواهش مى كنم، گريه نكنيد تا منافقان شاد نباشند و چراغانى كنيد تا چشم دشمنان امام كور شود. چون كه من خيلى‌خوشحالم و از شما تقاضا دارم كه براى من نماز قضاء بخوانيد و به امام عزيزمان دعا كنيد.

والسلام


منبع: اداره امور فرهنگی، تبلیغات، هنری و اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران استان زنجان


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده