در ضد حمله چهارم بعثیون تانک او و یکی از همرزمانش که پیشتاز بودند مورد اصابت توپ و تانک یکی از بعثیون قرار می گیرد و تانک توسط صدامیان به آتش کشیده می شود وی که سوختگی سطحی که در ناحیه قسمت جلو بدنش پدید آمده بود خود را از تانک به بیرون پرتاب می کند و در این هنگام فریاد برادر همرزمش را که توأم با (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد محمداً رسول الله و اشد ان علی ولی الله) بود می شنود و خود را بار دیگر به درون تانک به آتش کشیده می اندازد و می خواهد که جان همرزمش را نجات دهد.
مروری بر زندگینامه شهید فیض اله چقازردی که عراقی ها تانک او را به آتش می کشند

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید فیض اله چقازردی در سال 1322 در  باختران دیده به جهان گشود دوران تحصیل را با موفقیت به پایان رساند سپس وارد ارتش شد.
شهید از کودکی علاقه فراوانی به اسلام و خاندان رسالت از خود نشان می داد به طوری که در سنین کودکی علاقه درونی خود را با جمع آوری تصاویر امامان بویژه مولای متقیان حضرت علی (ع) ابراز می کرد و پیوسته در مراسم سوگواری اهل بیت علیهم السلام شرکت می نمود پس از مدتی خدمت در ارتش عازم اسلام آباد غرب و از آنجا به اردبیل انتقال یافت طی این دوران مورد احترام همگان بود و در ارشاد برادران سرباز ارتشی کوشش فراوانی را متحمل شدند وی معتقد بود که نباید به زندگی این دنیا دلخوش کرد و زندگی واقعی در آن دنیا شروع می شود .
در سال 1337 فعالیت خود را در زمینه ورزش ها از جمله ورزش باستانی شروع کرد و در همین سنین قرآن را با لحن و صوت زیبایی تلاوت می کرد و گذشته از این مسائل در سال 1357 به هفت گل و از آنجا به اهواز انتقال یافت در اوایل شروع جنگ تحمیلی که تجاوزات محسوسی از سوی نیروهای عراق که به خاک اسلام پرورمان صورت گرفت به همراه دیگر برادران خود به کربلای اهواز (جبهه الله اکبر) مشتاقانه و با خلوص نیت و ایمان کامل و راسخ و با آرزوی پیروزی یا شهادت و ایمان به رهبری پیامبرگونه نائب بر حق امام زمان (عج) سید روح الله الموسی خمینی به جبهه جنگ حق علیه باطل اعزام و در سنگرهای گلگون کفنان و  مبارزان اسلام در جبهه الله اکبر نشست شهید همیشه هنگام صحبت با دوستان نوید پیروزی اسلام را می داد و عقیده اش این بود که تا پیروزی کامل خواهیم جنگید و از کشته شدن هراسی بدل نداریم و گوش به فرمان امامان هستیم تا مسلمانان را از زیر ظلم و ستم رها سازیم بعد از یک سال مبارزه با صدامیان بعثی به آرزوی دیرینه اش (شهادت) رسید
*نحوه ی شهادت
در ضد حمله چهارم بعثیون تانک او و یکی از همرزمانش که پیشتاز بودند مورد اصابت توپ و تانک یکی از بعثیون قرار می گیرد و تانک توسط صدامیان به آتش کشیده می شود وی که سوختگی سطحی که در ناحیه قسمت جلو بدنش پدید آمده بود خود را از تانک به بیرون پرتاب می کند و در این هنگام فریاد برادر همرزمش را که توأم با (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد محمداً رسول الله و اشد ان علی ولی الله) بود می شنود و خود را بار دیگر به درون تانک به آتش کشیده می اندازد و می خواهد که جان همرزمش را نجات دهد  زخم سطحی وی عمیق شده و به ناحیه قلبش می رسد وی را با چند تن از همرزمانش به هلیکوپتر به تهران
می آورند و بعد از چهار روز استقامت (برای دیدن خانواده اش) دریکم خرداد 1365  به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
*وصیت نامه شهید
من در مقابل یک انتخاب بزرگ و سرنوشت ساز درمانده بودم و به راستی اصلا" قدرت تصمیم گیری نداشتم که از یک طرف به فکر بچه ها و زندگی ام باشم و از طرف دیگر به مقابله با تجاوز متجاوزین آمریکایی ( بروم ).
این انتخاب سخت بود اما واجب دانستم که برای یاری حسین زمان و دفاع از خاک پاک وطن عزیز و ناموس خود بوده و به سوی جبهه های نبرد بشتابم.
شهادت، میوه ای است که جز با فدای جان نمی توان آن را از درخت چید من به سوی الله محبوبم می روم ولی شما زنده باشید ومشتهایتان را بر دهان آمریکا بکوبید. هرگز امام خمینی رهبر جهان اسلام را تنها مگذارید چون خودتان در شعارهایتان گفتید که ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند. اگر شما حسین زمان را یاری کنید این یاری شما و با امام بودن شما مشت محکمی است بر دهان آمریکا و شوروی و تمامی مزدوران در خاورمیانه.
پدرم! دلم می خواهد در شهادت من خوشحال باشی و هیچ اشکی در چشمهایت نباشد و خوشحال باشی از اینکه فرزندت را در راه خدا دادی که باعث غرور و سرافرازی من و تو در روز محشر است.
همسرم! من شهید می شوم و تو باید دنباله رو راه من باشی و فرزندانم را حسین وار بزرگ کنی و سه دخترم را چون زینب تربیت کنی و خود نیز حافظ قرآن و ایمان باشی.
انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده