دوشنبه, ۱۹ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۲
مرز خفقان و بغض‌هایی پرپر / خون بود و صف غریب چشمانی تر


لعنت به دل سنگی این آل سعود


نوید شاهد:

اندوه رسید بر همه بود و نبود

هر راه به سوی زندگیها، مسدود

خون جای تمام بغضها را پر کرد

لعنت به دل سنگی این آل سعود


***

مرز خفقان و بغضهایی پرپر

خون بود و صف غریب چشمانی تر

تاریخ به دور سر خود میچرخید

حج بود!؟ نه حجةالوداعی دیگر


***

حاجی شدهاند و در ستم، ریخته دل

در فاجعهی غریب غم، ریخته دل

غمنامهی سال را بپیچید همه

دریا دریا به روی هم ریخته دل


***

دیدیم به عینه بیقراری را، هم

در چشم همه گریه و زاری را، هم

از آل سعود لعنتالله علیه

باید که گرفت پردهداری را، هم


شاعر: بهرام مژدهی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده