بازیگردان عشق
چهارشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۵۲
جواد و دوستانش با تئاترهای خود شب های خسته رزمندگان را مهمان لبخندهایی می کردند که متأثر از بازی زیبایشان بود.
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید جواد عصری در شب عید نوروز 1347 اولین فرزند پسریحیی عصری دیده به جهان گشود. به علت ارادت و عشق آقا یحیی به امام جواد ( ع ) نام مولود را جواد نهاد.
از همان زمان جواد با سن کم با امام و مکتب امام آشنا شد و بعد از مرگ پدر، مرد خانه شد. از کودکی شئونات دینی را رعایت می کرد. اولین هدیه ای که از روحانی محل دریافت کرد مفاتیح الجنانی بود که به خاطر ترتیل قرآن گرفت.
جواد نوجوان زودتر از موعد مردی شد که مهربانی، آرامش، متانت و اخلاق خوشش زبانزد اطرافیان شد.
دوره ابتدایی را در دبستان سردار جنگل به پایان رساند و علاقه به تعزیه ها سبب شد بازیگری را دنبال کند. در راهپیمایی امیر کبیر با رضا قربانی، ابراهیم صدری، علیرضا قربانی و حمید بابایی جمع به یاد ماندنی دوستانی را تشکیل داد که همه پا در حلقه شهادت گذاشتند.
در دبیرستان، جواد که همچنان عاشق امام و مکتبش بود، سال تحصیلی را به مدرسه می رفت و سه ماهه تابستان را به همراه دوستان به جبهه می رفت تا علاوه بر سنگر علم، سنگر رزم با دشمن را بیازماید.
بازیگری را زیر نظر استاد اقبال بنی عامریان و همراه با رضا قربانی و ابراهیم صدری تعلیم می دید. علاقه به بازی و تئاتر باعث شد بارها روی سن برود در گروه تئاتر شهید مفتح کار کند و در تئاترهای " تاریخ تکرار می شود" و " از بودن تا شدن" به کارگردانی اقبال بنی عامریان بر روی سن رفت.
از همان زمان جواد با سن کم با امام و مکتب امام آشنا شد و بعد از مرگ پدر، مرد خانه شد. از کودکی شئونات دینی را رعایت می کرد. اولین هدیه ای که از روحانی محل دریافت کرد مفاتیح الجنانی بود که به خاطر ترتیل قرآن گرفت.
جواد نوجوان زودتر از موعد مردی شد که مهربانی، آرامش، متانت و اخلاق خوشش زبانزد اطرافیان شد.
دوره ابتدایی را در دبستان سردار جنگل به پایان رساند و علاقه به تعزیه ها سبب شد بازیگری را دنبال کند. در راهپیمایی امیر کبیر با رضا قربانی، ابراهیم صدری، علیرضا قربانی و حمید بابایی جمع به یاد ماندنی دوستانی را تشکیل داد که همه پا در حلقه شهادت گذاشتند.
در دبیرستان، جواد که همچنان عاشق امام و مکتبش بود، سال تحصیلی را به مدرسه می رفت و سه ماهه تابستان را به همراه دوستان به جبهه می رفت تا علاوه بر سنگر علم، سنگر رزم با دشمن را بیازماید.
بازیگری را زیر نظر استاد اقبال بنی عامریان و همراه با رضا قربانی و ابراهیم صدری تعلیم می دید. علاقه به بازی و تئاتر باعث شد بارها روی سن برود در گروه تئاتر شهید مفتح کار کند و در تئاترهای " تاریخ تکرار می شود" و " از بودن تا شدن" به کارگردانی اقبال بنی عامریان بر روی سن رفت.
جواد و دوستانش با تئاترهای خود شب های خسته رزمندگان را مهمان لبخندهایی می کردند که متأثر از بازی زیبایشان بود.
با استفاده از آموزه های تئاتر مفهوم والای شهادت را به بیانی زیبا تر نشان می دادند و گاهی با تئاتر زندگی را زندگی می کردند و با تئاتر گوشه ای از مظلومیت های ملتی که ننگ نمی پذیرد و آزادگی خود را به ذلت نمی فروشد، نشان دادند و فرهنگ غنی دفاع مقدس را پر رنگ کردند.
با مسجد و روحانیت رابطه ای تنگاتنگ داشت. شب های محرم را با کمک دوستان به زیبا ترین نحوه ماندگار می کرد. در خانه سرپرست و مونس مادری بود که به جز او، دو پسر دیگر را فاطمه گونه تربیت کرد.
بعد از شهادت حمید بابایی و علیرضا قربانی بی تاب شهادت شد. عضو بسیج دانش آموزی و رییس انجمن اسلامی دبیرستان بود.
بازیگر صحنه های عشق نشان داد که در همه صحنه ها و سن ها سرآمد است. چند ماه قبل از شهادت اش در سفری سه روزه به زیارت امام هشتم ( ع ) مشرف شد و همان جا خواسته خود را که شهادت در رکاب امام حسین ( ع ) بود در محضر آقا مطرح کرد.
سرانجام این بازیگردان عشق که بازی را هم مغلوب خود کرد، در عملیات والفجر 9 در هشتمین روز از فروردین 1365 در سلیمانیه عراق بر اثر ترکش در سن 18 سالگی به شهادت رسید.
پیکر شهید جواد عصری در گلزار شهدای سنقر به خاک سپرده شد.
*جملاتی از شهید
مادرم!همیشه در حفظ حجاب کوشا باش.
مبادا بعد از شهادتم گریه کنی و دشمن را شاد گردانی.
در انجام فرائض دینی کوشا باشید.
مادرم! در مشکلات پیش رو صبر کن و به خدا توکل کن.
انتهای پیام
با استفاده از آموزه های تئاتر مفهوم والای شهادت را به بیانی زیبا تر نشان می دادند و گاهی با تئاتر زندگی را زندگی می کردند و با تئاتر گوشه ای از مظلومیت های ملتی که ننگ نمی پذیرد و آزادگی خود را به ذلت نمی فروشد، نشان دادند و فرهنگ غنی دفاع مقدس را پر رنگ کردند.
با مسجد و روحانیت رابطه ای تنگاتنگ داشت. شب های محرم را با کمک دوستان به زیبا ترین نحوه ماندگار می کرد. در خانه سرپرست و مونس مادری بود که به جز او، دو پسر دیگر را فاطمه گونه تربیت کرد.
بعد از شهادت حمید بابایی و علیرضا قربانی بی تاب شهادت شد. عضو بسیج دانش آموزی و رییس انجمن اسلامی دبیرستان بود.
بازیگر صحنه های عشق نشان داد که در همه صحنه ها و سن ها سرآمد است. چند ماه قبل از شهادت اش در سفری سه روزه به زیارت امام هشتم ( ع ) مشرف شد و همان جا خواسته خود را که شهادت در رکاب امام حسین ( ع ) بود در محضر آقا مطرح کرد.
سرانجام این بازیگردان عشق که بازی را هم مغلوب خود کرد، در عملیات والفجر 9 در هشتمین روز از فروردین 1365 در سلیمانیه عراق بر اثر ترکش در سن 18 سالگی به شهادت رسید.
پیکر شهید جواد عصری در گلزار شهدای سنقر به خاک سپرده شد.
*جملاتی از شهید
مادرم!همیشه در حفظ حجاب کوشا باش.
مبادا بعد از شهادتم گریه کنی و دشمن را شاد گردانی.
در انجام فرائض دینی کوشا باشید.
مادرم! در مشکلات پیش رو صبر کن و به خدا توکل کن.
انتهای پیام
منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات- استان کرمانشاه
نظر شما
