شهید احمد تکلو در یکی از روزهای بهاری درتاریخ دهم خرداد 1336 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد سرانجام در روز 22 اردیبهشت سال 1367 با قلبی سرشار از عشق به خالق هستی ضمن لبیک گویی به فرمان امام عزیزمان به ملاقات معبود شتافت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
آلبوم تصاویر/ شهید احمد تکلو
 
به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛شهید احمد تکلو در یکی از روزهای بهاری درتاریخ دهم خرداد 1336 در خانواده ای متوسط به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند. با به دنیا آمدن این فرزند عزیز دگرگونی خاصی در زندگی خانواده ایشان پدید می آید تا جایی که پدر در طول روز چندین مرتبه از محل کار خود برای دیدن پسرش به منزل می آید.
احمد با پشت سر گذاشتن تحصیل خود به خدمت نظام وظیفه اعزام شد در هنگام آموزش نیز با مشاهده اخلاق اسلامی و ظلم ستیزی او از سر سپردگان رژیم ستم شاهی در طول دو سال خدمت او را به دور افتاده ترین و بدترین نقاط کشور فرستادند غافل از اینکه او در آنجا نیز با اخلاق نیکو و حسنه خود تاثیر فراوانی بر کسانی که با او برخورد دارند خواهد گذاشت.
یکی از دوستان او که در دوران خدمت با یکدیگر در یک گروهان بودند می گوید: وقتی که خبر تظاهرات و قیام مردم به گوش ما رسید و احتمال می رفت که مردم به پادگان حمله کنند احمد شروع به ساختن کلید دومی برای اسلحه خانه کرد تا در صورتی که مردم به پادگان هجوم آوردند تمام اسلحه ها را در اختیار آنان قرار دهد روزها سپری می شد تا اینکه در سال 1360 بعد از ایجاد نهاد انقلابی امور تربیتی آموزش و پرورش با وجود کمترین امکانات و مزایا شروع به فعالیت در این ارگان نوپا نمود کارهای سنگین و خارج از وقت اداری او که در امر تبلیغات جبهه و جنگ در امور تربیتی انجام می شد نتوانسته بود او را قانع کند.
 به همین دلیل بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی ایشان بارها و بارها به جبهه رفت و در دشت های تفتیده جنوب و کوهستانهای سرد و مرتفع غرب مبارزه ای سخت و خستگی ناپذیر علیه بعثیون متجاوز داشت همرزمانش می گویند وقتی به جبهه می رفت اگر از او سوال می شد که چه تخصصی داری و چه کاری می توانی انجام دهی؟ می گفت در هر کاری که نیرو کمتر است و بیشتر نیاز می باشد خدمت می کنم و این موضوع نه در جبهه که در لحظه لحظه زندگی او نمایان بود آنهایی که با او ارتباط داشتند می دانند که احمد در انجام کارهای سخت و آن دسته کارهایی که دیگران از انجام آن گریزان بودند همیشه پیش قدم بود.
 شهید احمد بهترین لحظات زندگی را در جبهه ها می گذراند و همیشه ایام عید به جبهه ها می رفت و وقتی به او می گفتند که عیدرا با خانواده ات باش می گفت مگر آن رزمندگانی که دائم در جبهه هستند خانواده ندارند؟ لااقل ما برویم که آنهاایام عید را با خانواده هایشان باشند او همیشه می گفت باید به یاد رزمندگانی باشیم که برای فتح خرمشهر ده شبانه روز حتی یک لحظه نخوابیدند او فکر و ذکرش با جبهه ها، رزمندگان و شهدا بود او با عشقی که به امام داشت دلسوزانه کار می کرد و همچون شمعی بود که می سوخت و روشنی می بخشید.
مغز خلاق و روشنفکر او موجب می شد که در جبهه ها نیز دست به ابتکاراتی بزند تا امنیت رزمندگان و خطوط مقدم جبهه افزایش یابد احمد تا آنجایی که ممکن بود از سرزنش دیگران خودداری می نمود و سعی می کرد با اعمال و رفتار خودش طریقه صحیح انجام هر کاری را به دیگران بیاموزد. چون عقیده داشت که سرزنش مستقیم دیگران از کارهای غیر صحیح  و همیشه موثر نیست و ممکن است موجب بدبینی آنها شود احمد قلبی پاک داشت تا موقعی که برایش مسلم نمی شد که دیگری کاری زشت و نادرست را عمدا انجام داده است نسبت به او اظهار نظر بدی نمی کرد او می گفت همیشه خودتان را بجای آن فرد قرار دهید و آن وقت اظهار نظر کنید و سوگند بخدا که خودش واقعا اینگونه بود.
سرانجام در روز 22 اردیبهشت سال 1367 با قلبی سرشار از عشق به خالق هستی ضمن لبیک گویی به فرمان امام عزیزمان به ملاقات معبود شتافت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
 

منبع: پرونده فرهنگی شهدا - اداره هنری، اسناد و انتشارات- استان کرمانشاه
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده