مروری بر زندگینامه شهید حسین تنکبری+تصویر؛
همیشه خواهر و برادرانش را ارشاد و نصیحت می کرد و توصیه می کرد: " سربازان پایداری برای اسلام باشید."
برادران و خواهرانم سربازان پایداری برای اسلام باشید

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید حسین تنکبری ( صادقی مقدم) در روز سوم خرداد ماه سال 1338 در کرمانشاه متولد شد.
او کودکی بسیار آرام و ساکت بود. در 7 سالگی وارد دبستان شد و تحصیلاتش را تا سوم نظری در دبیرستان دهخدا ادامه داد. اما به دلیل مشکلات خانوادگی موفق به اخذ دیپلم نشد. سپس در کارگاه ها و شرکت های مختلف مشغول به کار بود.
با شروع انقلاب همراه با مردم در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می نمود. عکس ها و اعلامیه های امام را در بین مردم پخش
می کرد و فعالیت های زیادی در جهت پیشبرد انقلاب داشت. حتی یک بار توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد.
علاقه وافری به امام داشت و تابع ولایت فقیه بود. می گفت: حرکت ما باید بر اساس حرکت سیاسی، مذهبی و معنوی امام باشد.
همیشه به دیگران توصیه می کرد: دخترهایتان را زینب وار و پسرهایتان را حسین وار تربیت کنید و پیر جماران را تنها نگذارید.
اهل ورزش و از قدرت جسمانی بالایی برخوردار بود. از بنیانگذاران مسجد در محله و بسیار مقید به مسائل دینی بود. تأکید زیادی به شرکت در نمازهای جمعه داشت و این امر را به دیگران نیز توصیه می نمود.
همیشه خواهر و برادرانش را ارشاد و نصیحت می کرد و توصیه می کرد: " سربازان پایداری برای اسلام باشید." به قرآن علاقه داشت و در اوقات فراغت به تلاوت قرآن و مطالعه نهج البلاغه
می پرداخت.
در تاریخ8 شهریور 1358 عضو رسمی سپاه شد و فعالیت های زیادی از جمله مبارزه با منافقین، گشت زنی و نگهبانی در شهر انجام داد.
همچنین چندین بار به مناطق کردستان ونقده اعزام شد و نقش بسزایی را در مبارزه با منافقین و ضد انقلابیون ایفا نمود. یک بار به دست حزب منحله دمکرات افتاد و او را مورد شکنجه قرار دادند یکی از فرماندهان گردان حنین کرمانشاه بود و مدتی هم در جنگ های نامنظم و چریکی بود در جنگ های شهرستان های پاوه و نوسود همرزم شهید چمران بود.
با شروع جنگ، با هدف دفاع از اسلام و انقلاب و ناموس و انجام تکلیف الهی به جبهه رفت.
وی مسئولیت فرماندهی گردان را بر عهده داشت. بسیار متواضع و فروتن و در شجاعت زبانزد بود.
همیشه توصیه می کرد: بچه ها، از فرصتی که پیش آمده در ارتباط با جنگ حداکثر استفاده را بکنید. خودش نیز در اوقات بیکاری هم به مسائل جنگ از جمله سنگر سازی می پرداخت.
هر گاه به مرخصی می آمد به خانواده شهدا سر می زد. و از آن ها دلجویی می نمود. وی مدت 38 ماه در جبهه حضور فعال داشت. در عملیات های متعددی شرکت کرد و دو بار مجروح شد، اما پس از بهبودی نسبی به جبهه بازگشت.
بزرگترین آرزویش شهادت بود. سرانجام در تاریخ 11 مهر 1362 در ارتفاعات پنجوین در مرحله سوم، عملیات والفجر 4، به شهادت رسید. و جسدش در همان منطقه باقی ماند.
شهید حسینعلی تنکبری در وصیت نامه اش نوشته است: خانواده عزیزم، راضی نیستم که در مرگم گریه کنید. اگر ممکن است در شهادتم شیرینی بدهید و چراغانی کنید.
از مادر و همسرم می خواهم دخترم را زینب گونه بار آورند و بگویید که پدرش به خاطر چه کشته شد.
شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه را یادش بدهید و به او بیاموزید دعا برای امام را تا زمانی که زنده است، فراموش نکند.
به برادرم علی بگویید که سرباز خوبی برای امام زمان ( عج ) باشد و اسلحه را برگیرد و با منافقان و کافران بستیزد.
انتهای پیام



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده