وصیت نامه فرمانده شهید سید جلال نجومی(6 )؛
خواهرم! حجابت را تا می توانی حفظ کن، اسلحه ی تو حجابت است.
خواهرم! تا می توانی حجابت را حفظ کن

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛سید جلال نجومی، فرزند محمد حسین و منیر، در دوازدهم شهریور ماه سال 1341 در خانواده های مذهبی در استان کرمانشاه به دنیا آمد.

تحصیلاتش را تا دوم دبیرستان در زادگاهش سپری کرد. سید جلال فردی خوش اخلاق، خستگی ناپذیر و عاشق امام و انقلاب بود. به مال دنیا علاقه ای نداشت و صله رحم را به جا می آورد. او انسان های فقیر را دوست داشت و تا آن جایی که توانش بود به آن ها کمک می کرد. برای خواهرش نوار قرآن می خرید و توصیه می کرد که حتما" گوش دهد. در غذا خوردن بسیار امساک می کرد و اهل شکم نبود. همیشه می گفت: " باید به فکر افراد فقیر هم باشیم."

سید جلال در بعد از ظهرها کار نقاشی ساختمان انجام می داد و هزینه تحصیل و مخارج خودش را تأمین می کرد با شروع انقلاب اسلامی ترک تحصیل کرد و به جمع انقلابیون پیوست. او با کوکتل مولوتف به پلیس و گارد پهلوی حمله می کرد.

معلمش، می گوید: سال 1357 بود که تظاهرات خیابانی شروع شده بود. سید جلال سر کلاس شروع به شعار دادن علیه رژیم کرد و دوستانش را به مبارزه دعوت کرد. در این حین مدیر مدرسه سراسیمه خودش را به سید جلال رساند و گفت: تو را اخراج و به پلیس معرفی ات می کنم. سید جلال هم، دوستانش را به بیرون مدرسه و شکستن شیشه ها و شعار دادن علیه شاه دعوت کردکه بعد از آن به خیابان رفتند و با پلیس درگیر شدند.

سید جلال آن قدر علیه رژیم فعالیت می کرد که پلیس در ساعات مختلف شبانه روز به منزلش می رفت و پدر و مادرش را تهدید می کرد که او را معرفی کنند و تحویل دهند.

محسن محسنی، دوستش، بیان کرده است: در تاریخ نهم آبان ماه 1357 مأموران شاه عده ای از چماقداران را اجیر کرده بودند تا به مناسبت روز تولد رضا پهلوی به قتل و غارت در شهر بپردازند. ساعت سه بعد از ظهر روز جمعه بود که سید جلال به سراغم آمد و گفت: در شهر درگیری شده، به همین خاطر با هم به میدان فردوسی رفتیم و درآن جا خبری نبود و خیابان های اطراف آن خلوت بودند. بنابراین به سمت میدان آزادی حرکت کردیم، چند قدمی که دور شدم، متوجه شدم که سید جلال نیست. او با شجاعت و ورزیدگی خاصی که داشت، از اولین تیر برق بالا رفته بود و مشغول پاره کردن عکس هایی از خاندان ننگین پهلوی در مقابل چشمان مأموران حاضر در میدان شده بود. با دیدن این صحنه چهار نفر از مأموران سوار بر یک جیپ شهربانی به تعقیب ما پرداختند.

حدود دویست متر دویدیم و بعد وارد یکی از کوچه ها شدیم. شیب زیادی داشت و وسط کوچهتعدادی کارگر مشغول کار بودند. مأموران از آن ها خواستند که جلوی ما را بگیرند و آنها هم با بیل و کلنگ راه ما را سد کردند و هر دو با شدت به زمین خوردیم. مأموران رسیدند و با باتوم های چوبی آن قدر ما را زدند که یکی از بازوهایم شکست. سپس ما را کت بسته به داخل ماشین انداختند. آن قدر کتک زدند تا به میدان فردوسی رسیدیم. در آن جا مأموران دو ستون رو به روی هم تشکیل داده بودند و ما را از وسط ستون عبور دادند. در این هنگام با مشت و لگد به جانمان افتادند تا به سر ستون که افسر فرمانده در آن جا ایستاده بود رسیدیم. او هم با چند سیلی محکم از ما استقبال و شروع به فحاشی کرد و گفت: چرا عکس را پاره کردید و کفش کتانی به پا و پیراهن مشکی بر تن دارید؟ چون دست من زخمی شده بود، مرا مجبور کرد که دستم را در آب لجن وسط میدان بشویم. سپس ما را رها کردند. با زحمت زیاد به بیمارستان دویست تختخوابی رفتیم و در آن جا شاهد زخمی های زیادی بودیم و آن روز این گونه گذشت.

بعد از پیروزی انقلاب، سید جلال داوطلب ثبت نام در سپاه شد، ولی به علت پایین بودن سنش به مخالفت مسئولین مواجه گردید. اما با اصرار توانست به سپاه بپیوندد.

با شروع جنگ در سمت رزمنده در کردستان حضوری فعال و مستمر داشت و با تمامی وجود علیه گروهک های ملحد، آمریکایی و ضد انقلاب می جنگید و در تمام مأموریت ها حاضر می شد و کمتر به مرخصی می آمد.

عمل به وظیفه در برابر مردم و اسلام را بر همه چیز و همه کس ترجیح می داد. او در همه جای استان کرمانشاه و کامیاران با دشمنان اسلام و قرآن جنگید و حتی در باز پس گیری کامیاران نیز حضوری فعال داشت.

سید جلال سرانجام در ششم شهریور ماه 1359، ساعت دو و نیم بامداد در یک درگیری نابرابر با گروهک کومله در کامیاران ضمن رشادت های فراوان و به هلاکت رساندن عده زیادی از مزدوران دشمن، بر اثر گلوله به بدن به همراه همرزمانش به درجه رفیع شهادت نایل گشت.

سید جلال در فرازی از وصیت نامه اش نوشته است: اگر روزی شهید شدم، گریه و زاری نکنید، به جای عزاداری اسلحه ی مرا بر دوش بگیرید و با کفار و دشمنان ضد دین بجنگید.

خواهرم! حجابت را تا می توانی حفظ کن که اسلحه ی تو حجابت است. بر دشمن دین اسلام بتازید.

پیکر پاک رزمنده دلاور سید جلال نجومی را در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپردند.


انتهای پیام


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده