/5 شهریور،سالروز شهادت شهید فرشاد زینعلی/
شهید سوال کرد که به نظر شما روزی این افتخار را پیدا می کنم که شربت شهادت را بنوشم و به نزد آقایم و سرورم سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و دیگر یارانش برسم .
در غروب همان روز که آرزوی شهادت کرد، شهید شد

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه؛ شهید فرشاد زینعلی در تاریخ  یکم فروردین1348در یکی از روستاهای قصرشیرین (نصرآباد) در خانواده ای زحمتکش به دنیا آمد و توانست در کنار خانواده تا سوم راهنمایی به تحصیل خود ادامه دهد و با شروع جنگ تحمیلی با  وجود اینکه نوجوانی بیش نبود به عنوان بسیجی وارد جبهه های جنگ شد و در تاریخ   پنجم شهریور ماه 1363در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن به درجه رفیع شهادت نایل گردید و طی مراسمی پیکر پاکش در باغ رضوان اسلام آباد به خاک سپرده شد .

خاطراتی از زبان همرزم شهید؛

یک روز قبل از شهادت شهید در حالی که مشغول نگهبانی بودکه من نیز پیش او رفتم. شهید سوال کرد که به نظر شما روزی این افتخار را پیدا می کنم که شربت شهادت را بنوشم و به نزد آقایم و سرورم سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و دیگر یارانش برسم . و من هم با شوخی به شهید گفتم که فعلاً این انقلاب و نظام به کسانی مثل شما برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم و از ناموس و شرف این مملکت احتیاج دارد . در غروب روز پنجم شهریور ماه 1363در حالی که با شهید فرشاد زینعلی مشغول خوردن شام که مقداری نان و پنیر بود، بودیم بنده برای تقسیم نگهبانان و راهی نمودن آنان به سر پستشان از شهید زینعلی جدا شده و به پایین تپه که سنگری بود به نام سنگر مسجد رفتم . ایشان می گفتند همچنان که مشغول تقسیم پاس های بین بسیجیان بودم صدای انفجار مهیبی مرا از خود بی خود کرد هنگامی که از سنگر خارج شدم متوجه شدم که محل انفجار همان نقطه ای بود که ما چند لحظه پیش آنجا نشسته بودیم و حال مورد اصابت یک گلوله خمپاره قرار گرفته بود همچنان که صحبت های دیروز شهید زینعلی به یادم افتاد شتابان خودم را به آنجا رساندم شهید زینعلی و چند تن از دیگر همرزمان را روی زمین و غرق در خون دیدم که با کمک دیگر همرزمان، عزیزان زخمی را از جمله شهید زینعلی به پایین تپه بردیم و با چپیه که در دور گردن شهید بود گردنش را بسته و زخم های آن را به طور موقتی بستیم یکی از بچه های گروهان را به سراغ آمبولانس فرستادیم طولی نکشید که آمبولانس رسید و زخمی ها را به بیمارستان صحرایی در جوار رود الوند واقع در قصرشیرین بردیم پس از معالجه سر پایی آنها به علت عدم وجود امکانات لازم دستور اعزام زخمی ها به پادگان ابوذر جهت انتقال  به کرمانشاه توسط هلی کوپتر صادر شد، اما وضع زخم و جراحت عزیزان به حدی بود که نرسیده به پادگان ابوذر واقع در شهرستان سرپلذهاب بسته از ناحیه گردن و قلب جراحات شدیدی به شهید زینعلی وارد شده بود شهید به آرزوی دیرینه خود رسید و با هدیه گردن خود به نهال نوپای انقلاب به ندای رهبر کبیر خود لبیک گفت و شربت شهادت را با جان و دل نوشید و با آنکه شما 15 سال از بهار زندگیش نگذشته بود و نوجوان پاک و خوش سیرتی بود به زندگی دنیوی خود پایان داد .

*وصیت نامه شهید:

مهدى جان، مولا جان يك عمر صدايت زدم اما لياقت ديدارت را نيافتم اما نااميد نيستم به اين اميد گام در راه مى‌گذارم كه درآخرين لحظه مرگم جمال دل آرايت را ببينم وچه خوش است كه ولو يك لحظه انسان معشوق خود را ببيند.

 به قرآن مجيد زياد توجه كنيد راضى نشويد كه روز قيامت قرآن درحضور خدا از ما شكايت كند هر روز حداقل چند آيه بخوانيد و تنها وصيت من اين است كه‌ به خانواده و دوستانم بگوييدكه براى من گريه نكنند چون من به آرزوى خودم كه شهادت است رسيدم و پيش پروردگار خويش رفته‌ام.

به برادرانم و دوستانم توصيه مى‌كنم كه راهم را ادامه بدهند و اى مردم عزيز ايران نگذاريد كه امام تنها بماند و نگذاريد كه دشمنان بر ما پيروز شوند و نگذاريد كه دين اسلام و دين محمد پايمال شود تا كه مى‌توانيد از خاك خود و دين خود دفاع كنيد . 
 
انتهای پیام
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده