مجموعه خاطراتی از سردار شهید مصطفی حلوایی در قالب کتاب «زیباترین طلوع» توسط انتشارات ستارگان درخشان منتشر شد.
«زیباترین طلوع» روایتی از زندگی فرمانده گردان شوش

به گزارش نوید شاهد، کتاب «زیباترین طلوع»، سی و چهارمین کتاب از مجموعه راست‌قامتان، مجموعه خاطراتی از سردار شهید مصطفی حلوایی، به کوشش زینب قمصری، نوشته شده و توسط انتشارات ستارگان درخشان چاپ و منتشر شده است.
 
نویسنده در مقدمه کتاب می‌نویسد: «نوشته پیش رو قدمی کوچک است در معرفی یکی از قهرمانان گمنام این مرز و بوم که شهادت را انتخاب کرد؛ انسانی که در سال‌های دفاع مقدس آرامش و خانواده‌اش را گذاشت و رفت تا ما با آرامش در کنار خانواده خود زندگی کنیم. آنان بی‌نام و گمنام و بدون چشم‌داشتی برای خدا رفتند و بی‌نیازند از یاد ما؛ این ما هستیم که نیازمند شهدا هستیم. با مطالعه این کتاب ذره‌ای از آنچه بر این سرزمین گذشت را درخواهیم یافت و فصلی کوچک از قهرمانی‌های قهرمانان ملت بر ما روشن خواهد شد.»
 
کتاب مجموعه داستان و خاطراتی از زندگی سردار شهيد مصطفي حلوایی فرمانده گردان شوش و از شهدای شاخص خمینی شهر و استان اصفهان است. شهید حلوایی در اولين حضور در جبهه‌هاي نبرد به جبهه ميمك اعزام شد و حدود 10 ماه در جبهه غرب جنگید. پس از آن به جبهه جنوب اعزام شد و تا آخر آنجا ماند. او در عمليات‌هاي زيادي مانند شوش، بيت‌المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتي، 4 و خيبر با سمت فرماندهي گردان شركت كرد. سرانجام در عمليات خيبر همراه با سرداران بزرگي همچون محمد ابراهيم همت «فرمانده لشكر 27 محمد رسول الله» و حميد باكري «جانشين فرمانده لشكر 31 عاشورا» که در طلائيه و جزاير مجنون به اجرا درآمد با نيروهاي تحت فرماندهيش حماسه‌سازي كرد و پس از سه سال حضور در جبهه به درجه شهادت نائل شد.
 
«زیباترین طلوع» در چهار فصل با عناوین «خانواده»، «انقلابی شهر ما»، «از انقلاب تا جهاد» و «دفاع مقدس»، زندگی شهید مصطفی حلوایی را از کودکی تا شهادت رادر قالب خاطراتی کوتاه و قابل پذیرش برای مخاطب امروز روایت می‌کند و در همین مسیر گوشه‌های ندیده شده از جنگ را به مخاطب نشان می‌دهد. سه فصل ابتدایی این کتاب حجم کمی از مطالب را پوشش داده و تقریبا کم‌تر از نیمی از صفحات کتاب را به خود اختصاص داده و گذری کوتاه بر دوران زندگی شهید تا قبل از جنگ دارد. فصل چهارم که به دوران جنگ و دفاع مقدس از زندگی شهید معطوف است، بیش از 120 صفحه از 240 صفحه‌ کتاب را به خود اختصاص داده که نشان‌دهنده توجه و تمرکز بیشتر نویسنده به این برهه از زندگی شهید حلوایی است.
 
در بخشی از فصل چهارم کتاب با عنوان «زیباترین طلوع» می‌خوانیم: «آغازی جدید بود؛ صبحی نو که خورشید هنوز پنهان بود و روز، طلوعرا به خود ندیده بود اما به دنبال شب، روز هم جنگ این رزمندگان غیور را نظاره می‌کرد. تیراندازی‌ها گوش فلک را کر کرده بود. چهارلولی رزمندگان را به رگبار بسته بود و تیر همچنان می‌بارید. چهارلول مخصوص زدن هواپیماها و تیراندازی هوایی است اما دشمن ناجوانمردانه این اسلحه را به سمت نیروهای پیاده نشانه گرفته بود و شلیک می‌کرد. مصطفی نارنجکی در دست می‌گیرد و خودش می‌رود تا چهار لول را خاموش کند؛ عزم رفتن می‌کند.
حسین می‌گوید: «مصطفی، از این طرف برو؛ دور بزن!»
برادر احمد از راه رسید و گفت: «نه، مصطفی مستقیم برو!»
 
مصطفی فرمان برادر احمد را اجرا می‌کند. در حال حرکت به طرف سنگر ضد هوایی دشمن است که ناگاه گلوله‌ای، مصطفی را نشانه می‌گیرد؛ خون فوران می‌کند؛ مصطفی دستی برای دوستانش تکان می‌دهد و لبخندی می‌زند. این بار می‌خوابد و برای همیشه استراحت می‌کند. امروز، چهارم اسفندماه یک هزار و سیصد و شصت و دو، خورشید نه تنها در آسمان که در جزیره مجنون هم طلوع کرد؛ آسمان امروز نظاره‌گر طلوعی زیباتر از طلوع آسمانی خویش بر روی زمین بود؛ طلوعی با عروجی ملکوتی.»
 
کتاب«زیباترین طلوع» در 240 صفحه و با بهای 9000 تومان از طرف انتشارات ستارگان درخشان چاپ و منتشر شده است.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده