مهدي اثني عشر
سال سوم هنرستان بود که با دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه ارتباط داشت و در اولين تظاهرات کوچه اي ، که در شيراز به همراهي حدود 70 نفر از دانشجويان و دانش آموزان در کوچه هاي پشت امامزاده ابراهيم برگزار می شد نقش فعال و کليدي داشت.

نوید شاهد فارس:  در سردي و سختي زمستان سال 1341 بود که درخت بردباري هفتمين و آخرين جوانه خود را به بار نشاند.
نامش را مهدي گذاشتند. او  براي پدر و مادر آخرين فرزند و براي تنها برادر و براي خواهرانش کوچکترين فرد خانواده بود.

مهدی روحيه بسيار کنجکاوی داشت همراه با فروتني و خضوعي مهربان و استعدادي سرشار در جهت يادگيري ، به همين علت  او را از سن 5 سالگي به مدرسه فرستادند.


در دوران راهنمائي  به جلسات هفتگي هیئت می رفت   و  در آنجا با مفاهيم قرآني آشنا شد. علاقه وافري به آيات قرآني و حفظ آنها پيدا کرد. از همان زمان علاقه به گردشهاي دسته جمعي داشت و در طي جلسات و گردشها شاخص ضوابط اخلاقي و جمعي را رعايت مي کرد. روي هم رفته روحيه اي جستجو گر و توام با عمل داشت.

اين بود که با وجود بالا بودن سطح اطلاعات و نمرات رياضي و علوم رشته فني را انتخاب کرد و در هنرستان ميثم (نمازي) رشته برق ثبت نام نمود.

انرژي نوجواني را صرف خدمت در کتابخانه مسجد الصادق (اصلاح نژاد)م ي کرد و نيز صرف ارشاد همکلاسان و به علت موفقيت درسي برتري که داشت و خضوع اخلاقيش حرف او در بين دوستانش خريدار داشت و معلمين متعهد نيز سخت به او دلبسته بودند و رويش حساب مي کردند و حتي خارج از مدرسه با او ارتباط فکري داشتند.

سال سوم هنرستان بود (56-57 ) با دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاه ارتباط داشت و در اولين تظاهرات کوچه اي ، که در شيراز به همراهي حدود 70 نفر از دانشجويان و چند نفري از دانش آموزان در کوچه هاي خلوت پشت امامزاده ابراهيم برگزار شد نقش فعال و کليدي داشت.(اين قضيه مربوط به سال 56 است) وي در فعال کردن حرکت دانش آموزي شيراز نقش موثري داشت.

بعد از گرفتن ديپلم با وجود آنکه بالاترين معدل را در کل دوره داشت مصادف شد با انقلاب فرهنگي و تعطيل شدن کليه دانشگاهها و لذا او بلافاصله به سربازي رفت.
دوسال سربازي را در شيراز و دزفول گذراند و حتي دو ماه هم اضافه بطور داوطلبانه خدمتش را تمديد کرد و در دزفول ماند.

در اين مدت هم کارهاي روزمره را مي کرد کار در کارخانه يخ سازي ارتش و هم کارهاي ارشادي انجام مي داد. و هم براي سربازان ديگر در جهت سواد آموزي و رفع مشکلات روزمره اشان وقت ميگذاشت.

آنچه او را در نظر همه دوستان گرفته تا خانواده جلوه مي داد فروتني گذشت و ايثارش بود.
ايثاري که براي خدمت به آنها از تن خود مايه مي گذاشت و گذشتي که در برابر بزرگترين ناروائيها که بر او ميرفت در عين توانائي بر آنها چشم پوشي مي کرد. و آنقدر از خود مايه مي گذاشت که انسان را شرمسار مي کرد و مي انديشيد که نکند کوتاهي شده باشد.
فردي هدفگرا بود با وجود آنکه در کنکور رتبه 126 شده بود از آن چشم پوشيد و وارد دانشگاه علوم اسلامي رضوي در مشهد شد.

در آنجا نيز گل سر سبد دانشگاه و اميد آينده آنها بود. با اشتياق تمام چه از لحاظ درسي و چه از لحاظ کارهاي روزمره مددکار همدرسانش بود، بطوري که حتي گاهي  لباسهاي آنها را مي شست.بعد از دو سال و نيم که در دانشگاه بود با وجود آنکه نيمي از آن را در جبهه گذرانده بود بر زبان عربي چه از نظر تکلم و چه از نظر کتابت تسلط يافت. بطوريکه مقالات سياسي اجتماعي در نشريه عربي دانشگاه مي نگاشت که مورد تقدير عربي زبانان بود.

سرانجام شهید اثنی عشر در تاریخ 27 دی ماه 65 در عملیات کربلای 5 با اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.

 
 خورشيدي بود که در سپيده دم افول کرد و چشمه اي بود که از زمين جوشيده و در زمين فرو رفت و درختي بود که در شکوه ماند و گوهري بود که ناشناخته از دست رفت.

روحش شاد.


منبع : مرکز اسناد ایثارگران فارس

انتهای متن/
                             


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده