بخشي از وصيت نامه شهيد اسماعيل دقايقي:
چهارشنبه, ۲۱ تير ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۰۰
شهيد ˈاسماعيل دقايقيˈ در بخشي از وصيت نامه خود خطاب به همسرش مي نويسد: انسان در برخورد با مصائب و مشكلات است كه لذت ايمان و توجه به خدا را درك مي‏كند و اگر رفتن من مصيبتي برايت باشد، مي‏داني كه ˈالذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انّا لله و انا اليه راجعونˈ.


اين شهيد بزرگوار در بخش ديگري از وصيت نامه خود آورده است: خدايا! امت اسلام را صبر و استقامت عطا فرما تا در مقابل دشمنان خدا و كافران، پايداري، و سپس بر آنان غلبه كنند.

خدايا شهادت مي‏دهم كه غير از تو خدايي نيست و محمد(ص) رسول و فرستاده توست و علي(ع) وصي رسول خداست. سلام بر خاندان عصمت و طهارت(ع). درود بر خميني كبير و سلام بر روحانيت معظم و امت حزب ‏الله.

خدايا از تو مي ‏خواهم در هنگامي كه شيطان به سراغم مي ‏آيد، تو او را دور سازي و مرا قوت و آرامش عطا فرمايي كه ˈلاحول و لا قوة الا بالله العلي العظيم.ˈ

پدر و مادر گرامي، در مقابل شما شرمنده‏ ام كه توفيق خدمت به شما و اجراي حقوق شما خيلي كم نصيبم گشت. بدانيد كه ˈانا لله و انا اليه راجعونˈ انشاءالله خداوند به شما صبر عطا فرمايد و شما از جمله كساني باشيد كه مردم و خصوصا خانواده شهدا، اسرا و معلولين را دلداري بدهيد و من هم دعاگوي شما هستم.

همسر محترمه! در اين حدود پنج سال زندگي، از خصوصيات خوب تو بهره بردم و مرا بسيار احترام كردي كه لايق آن نبودم. پيوند من و تو با شعار اسلام و ايمان شروع شد و بعد سعي كرديم هر روزمان با روز ديگر متفاوت باشد و احكام اسلام را پياده كنيم و خوب مي‏داني كه راه من در ادامه اين زندگي و سير به عمل در آوردن عقيده به اسلام بوده است.

چطور مي‏توانستم در خانه راحت باشم و كاري نكنم، در صورتيكه جان و مال امت مسلمان ايران به سوي جبهه سرازير است. انسان در برخورد با مصائب و مشكلات است كه لذت ايمان و توجه به خدا را درك مي‏كند و اگر رفتن من مصيبتي برايت باشد، مي‏داني كه ˈالذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انّا لله و انا اليه راجعونˈ.

برادران گراميم و خواهران محترمه!

براي شما نيز آرزوي صبر و استقامت در پي گيري اهداف اسلامي دارم. انشاءالله بتوانيد با كار و فعاليت، خود را بيش از پيش وقف راه خدا و اسلام كنيد. جهاني كه امروز پر از فسق و فجور و خيانت ابرقدرتهاست، تلاش و ايثار مي‏خواهد. در راه حسين(ع) - سيدالشهداء - رفتن، حسيني شدن مي‏خواهد. انشاءالله در پيروي از راه امام امت خميني كبير كه همان راه خدا و قرآن و اهل بيت(ع) است، موفق باشيد. ديدن برادران رزمنده در خط اول كه با آرامش مشغول نماز هستند و با متانت، نيروهاي دشمن و تانك هاي او را مي‏بينند و با سلاح مختصر با آنان مقابله مي‏كنند، از تجليات حسيني شدن اين امت است كه مرا به وجد آورده است. حقوق شما را آنطور كه بايد رعايت نكرده ‏ام كه انشاءالله مرا ببخشيد؛ من هم دعاگوي شما هستم.



** بخشي از زندگي شهيد

اسماعيل دقايقي سال 1333 ه.ش در بهبهان در خانواده اي كه به پاكدامني و التزام به اصول و مباني اسلام اشتهار داشت، به دنيا آمد.

روح و روان اسماعيل در اين كانون كه ارزش هاي اسلامي در آن به خوبي مشهود بود، پرورش يافت و زمينه اي براي شخصيت والاي آينده او شد.

اين خانواده با توجه به مشكلاتي كه داشتند، مجبور شدند به ˈآغاجاريˈ مهاجرت و با پايبندي به اصول انساني و اسلامي، در آن شهر زندگي كنند؛ شهري كه بنا به موقعيت خاص جغرافيايي و منابع زيرزميني خود نه تنها مورد طمع غرب(بويژه آمريكا) بود، بلكه غارت ارزش هاي فرهنگي و سنت هاي اجتماعي آن نيز در برنامه هاي استكبار جهاني قرار داشت.

اما خانواده اسماعيل نه تنها خود از اين تهاجم سرافراز بيرون آمدند، بلكه در اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر نيز تلاش مي كردند. در نتيجه، اسماعيل نيز تمامي ارزش هاي وجودي خود را كه از كودكي به آنها پايبند بود از خانواده خود فراگرفت.

او كه از هوش و ذكاوت سرشاري برخوردار بود، مورد توجه خانواده قرار گرفت و پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن اين مرحله و اتمام دبيرستان، در سال 1349 در كنكور هنرستان شركت ملي نفت (كه تنها شاگردان ممتاز و باهوش و نمونه را مي پذيرفت) شركت كرد و پس از قبولي، به ادامه تحصيل در آن هنرستان پرداخت.

مبارزات و تلاش هاي اسماعيل، منحصر به مسايل سياسي و نظامي نبود، بلكه به علت هوش سرشار و علاقه مندي وي به مسايل فرهنگي در فرصت هاي مناسب از طريق داير كردن كلاس هاي مختلف، با جوانان اين منطقه ارتباط فكري و روحي پيدا مي كرد و در خلال مطالب علمي، آنان را با فرهنگ اصيل اسلام كه در آن خطه، سخت مورد تهاجم واقع شده بود آشنا مي ساخت و آنان را به تعاليم روحبخش اسلام جذب مي كرد.

از اين رو همانگونه كه فعاليت هاي سياسي - نظامي اسماعيل و دوستانش گام موثري در مبارزات مسلحانه عليه رژيم ستمشاهي در آغاجاري و بهبهان به شمار مي رفت، فعاليت هاي فرهنگي او در حد بسيار موثر، عامل بازدارنده اي در مقابل روند سريع ترويج فرهنگ مبتذل غربي در اين منطقه شد، تا نه تنها از بي قيدي و لامذهبي جوانان (كه تلاش فراواني براي آن صورت مي گرفت) جلوگيري به عمل آيد، بلكه در اثر تلاش هاي زياد آنان، جوانان منطقه در مبارزه با رژيم، گوي سبقت را از ديگر مناطق بربايند.

در سال 1353 دو بار به زندان افتاد و هر بار پس از چند ماه كه همراه با شكنجه بدني و عذاب روحي بود، از زندان آزاد شد. پس از آزادي از زندان، از هنرستان نيز اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبياري دانشكده كشاورزي ˈدانشگاه اهوازˈ قبول شد و پس از دو سال تحصيل در اين رشته، دوباره در كنكور شركت كرد و به دانشكده علوم تربيتي دانشگاه تهران كه از لحاظ فضاي مذهبي، سياسي و علمي براي او مناسب تر از ديگر مراكز علمي و آموزشي بود، وارد شد.

در سال 1357 ازدواج كرد و با اوج گيري نهضت خروشان و توفنده مردم مسلمان ايران به رهبري حضرت امام خميني(ره)، همچنان به مبارزه ادامه داد و در اعتصابات كارگران شركت نفت نقش موثر و ارزنده اي را عهده دار بود و در به هلاكت رساندن دو تن از افسران شهرباني بهبهان به طور غيرمستقيم شركت داشت.

اين شهيد بزرگوار، علاقه وافري به ادامه تحصيل داشت، اما با توجه به ضرورتي كه در عرصه انقلاب و دفاع احساس مي كرد، دانشگاه و تحصيل را رها ساخت و در سال 1358 با يك نسخه از اساس نامه جهاد سازندگي (سابق) كه دانشجويان انجمن اسلامي دانشگاهها آن را تنظيم كرده بودند؛ به آغاجاري رفت و به اتفاق عده اي از دوستان، جهاد سازندگي را راه اندازي كرد.

هنوز چند ماه از فعاليت و تلاش همه جانبه او در اين ارگان نگذشته بود كه طي حكمي (در اوايل مرداد سال 1358) مسوول تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در منطقه آغاجاري شد. با دقت و دلسوزي تمام به عضوگيري نيروهاي انقلابي پرداخت و در زمان تصدي فرماندهي سپاه، نمونه و الگويي از يك فرمانده متقي و مدبر و كاردان شد.

يك سال از فرماندهي اش در اين منطقه مي گذشت كه به دليل لياقت و شايستگي زياد براي تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي خوزستان به كمك سردار شمخاني و سايرين شتافت و با عهده دار شدن مسووليت دفتر هماهنگي استان، شروع به تشكيل و راه اندازي سپاه در شهرستان هاي استان كرد و با انتخاب و معرفي فرماندهان صالح و لايق توانست خدمات ارزنده اي را به اين نهاد مقدس ارايه دهد.

بدنبال شروع تهاجم سراسري و ناجوانمردانه عراق، به عنوان نماينده سپاه در اتاق جنگ ˈلشكر 92 زرهي اهوازˈ حضور يافت و در شرايطي كه با كارشكني هاي بني صدر خائن مواجه بود، در سازماندهي نيروها و تجهيز آنها تلاش گسترده اي را آغاز كرد.

او به لحاظ احساس مسووليت ويژه اي كه داشت در برخي مواقع در مناطق عملياتي حاضر مي شد و به سر و سامان دادن نيروها مي پرداخت.

شهيد اسماعيل دقايقي در مدت حضور در جبهه هاي حق عليه باطل، عمليات هاي مختلف را هوشمندانه هدايت كرد و سرانجام در ٢٨ دي سال 1365 در عمليات كربلاي پنج به شهادت رسيد.
انتهاي گزارش / ق
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده