روزگار سخت ِ شيرزن ايراني در فصل پايداري

نويسنده كتاب \"فصلي از پايداري گيلان غرب\" در گفتگو با خبرنگار نويد شاهد اظهار داشت: اين اثر روايت حماسه ي مقاومت مردم شهر و روستاهاي گيلان غرب است كه بدون اسلحه به نبرد با دشمن بعثي شتافتند و از دين و ميهن دفاع كردند.

محمود ترحمي تاكيد كرد: نگارش اين كتاب كار گسترده اي بود كه نياز به تحقيق ميداني و تلاش شبانه روزي داشت. شهريور ماه سال 86 به گيلان غرب سفر كردم . در اولين گام با \"حسين نوري تبار\" راوي اين قصه مصاحبه كرده و همراه او با رزمندگان، زنان و مردان حماسه ساز اين شهر گفتگوهايي انجام و خاطرات آنها را ثبت نمودم.

وي درباره مقاومت مردم گيلان غرب گفت: مقاومت مردم اين خطه حماسه اي بي نظير است. آنها بدون اسلحه تنها با بيل و كلنگ به نبرد با دشمن بعثي شتافتند و اجازه نداند كه دشمن حتي يك وجب از خاك كشور را تصرف كند.

ترحمي به مقاومت زنان اين ديار اشاره كرد و افزود: در كنار آن حماسه و مقاومت، شيرزناني بودند كه هشت سال در منطقه ماندند و حاضر نشدند شهر و ديار خود را ترك كنند. \"فرنگيس حيدرپور\" يكي از آن زنان است كه ايثار و مقاومتش به يادماندني است. وي با تبر به مقابله با دشمن پرداخت و توانست بدون اسلحه و امكانات، يك سرباز عراقي را به قتل رسانده و ديگري را نيز اسير كند.

وي تصريح كرد: اين كتاب در يازده فصل با عناوين: «تق و توق»، «شيرزن»، «دخيل ابوالفضل (ع)»، «ظفر مبارك»، «در دل عراقي ها»، «خائنين به وطن»، «عروسي شهادت»، «مبارك باشد»، «آزادگان»، «دومين شهر مقاوم» و «عكس ها و نقشه ها» خاطراتي از پايداري و مقاومت مردم شهر را روايت مي كند.

وي با بيان اينكه تدوين اين كتاب يكسال به طول انجاميد عنوان كرد: تلاش كردم تا مبارزات خستگي ناپذير مردم گيلان غرب را در طول سال هاي سخت دفاع مقدس كه براي خيلي ها ناشناخته است به رشته تحرير درآورم.

محمود ترحمي خاطرنشان كرد: در پايان كتاب اسامي دلاورمرداني كه با آنها مصاحبه شده همراه با منابع مورد استفاده ذكر شده است.

گفتني است، «فصلي از پايداري گيلان غرب»، به قلم \"محمود ترحمي\" توسط نشر شاهد و با همكاري بنياد شهيد و امور ايثارگران كرمانشاه، با تيراژ ۳۰۰۰ نسخه و قيمت سه هزار تومان در نمايشگاه بين المللي كتاب عرضه شد.

\"برادرش در جبهه تاجيك نزديك قصر شيرين و.8 تن ديگر از اقوامش در يك جيپ شهباز به شهادت رسيده اند. مراسم خاكسپاري تا هشت شب طول مي كشد.فرنگيس به همراه پدر پيرش به خانه برمي گردد. عراقي ها وارد روستاي \" اوازين\" شده اند. او متوجه صحبت هاي دو نفر كه به عربي حرف مي زنند مي شود.تنها وسيله دفاعي خانه ٬ يك تبر است.
زن جوان با تبر به عراقي ها حمله مي كند٬ يك نفر را در جا مي كشد.نفر دوم را زخمي مي كند و با همه تجهيزاتش به اسارت مي گيرد.\"....


انتهاي پيام/ع